گرایش تندروانه عربی
استاد بشير بن حسن
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبه ایران.
گرایشی است که در نهاد هر انسان بهویژه در نژاد عرب است و همیشه بیش از اندازه می نگرند و در انتخاب و موضع زیاده رو هستند و عرب درگذشته و هنوز هم چنان است و اگر خواهان چیزی باشد حدومرزی را نمیشناسد و برعکس هم اگر متنفر شد افراط میکند، پشتیبانی اش مطلق و بی قیدوشرط است و رویگردانیشان مطلق، دوستیهای کورکورانه و دشمنیهایی که منطق بر آن حکم نمی کند و بهندرت کسی از آنها در این مسائل متعادل و میانهرو است بهراستی اگر اسلام نبود حال چه بودیم؟
خداوند متعال میفرماید:﴿ وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰۖ ﴾ « و هرگاه سخنگویید (يا داوری کنيد و يا شهادت میدهيد)، پس عدالت را رعايت کنيد، حتی اگر در مورد نزديکان (شما) بوده باشد » [الأنعام: 152] و خداوند متعال میفرماید: ﴿ وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ ﴾ « دشمنی با گروهی شمارا بر آن ندارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است » [المائدة: 8] به این معنا؛ دشمنی و نفرت از کسانی یا قومی باعث رعایت نکردن عدالت در حکم شما نگردد؛ بلکه میبایست عدالت را رعایت کنید حتی اگر با دشمنان و مخالفان باشد، این همان برنامه شریعت است که خشنودی خداوند را در بردارد و پیامبر صلیالله علیه و سلم به ما آموخته است، چراکه همیشه حق را بیان میفرمود اگرچه برای مخالفانش بود حتی با ابلیس! در داستان زکات فطر از ابوهریره روایتشده که میفرماید: ( أما انه صدقك وهو كذوب )« ابلیس راست گفت بااینکه دروغگوست» !
گذشتگان ما رحمهالله چنین اخلاقی داشتند بهعنوانمثال شیخالاسلام ابن تیمیه در پاسخ مخالفان رفتار منصفانهای داشت و میگفت که مسئلهای را که فلانی بیان داشته حق است!! همانگونه که در رد ابنسینا و فارابی و غیره بیان داشته است.
این همان میزانی است که خداوند متعال در عالم حواس و معنویات و مسائل عقلی به ما فرمان داده است:﴿وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِيزَانَ أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِي ٱلۡمِيزَانِ وَأَقِيمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِيزَانَ﴾ «و آسمان را برافراشت و میزان را قرارداد تا در میزان تجاوز نکنید و وزن را بر اساس عدل بر پادارید و میزان را کم نکنید» [الرحمن: 7-9]
چهبسا شخص یا جریان یا حزبی را پشتیبانی کنیم اما به این معنا نیست که ما نقد بنا و موضوعی را انجام ندهیم اما بهدوراز موضعگیریهای شخصی!! و تصفیهحسابها!!
اما انسان با آگاهی اندک و کوته فهم از این مفاهیم پا را از حد فراتر میگذارد ازآنجا که آن را تناقض آشکار میبیند!! زیرا در گرایش افراطگر است اگر جانبداری کند تماماً جانبداراست و اگر خودداری کرد چیزی از میانهروی و اعتدال نمیداند!!
زیرا یا سیاه میبیند یا سفید و دچار اختلال در تشخیص رنگها شده است و نسبیت در انتخاب نوعی سردرگمی بهحساب میآورد!! این از بدترین نوع اشتباهات است چهبسا کسی را نیکوکار بخواند اما به معنای برائت بدی از او نیست، بنابراین باید او را بازداشت و به او گفته شود که بد کرده است!! بسیاری از مردم چنین تفکیکی را درک نمیکنند!!
هر انسانی غیر از پیامبران و فرستادگان علیهمالسلام، در او خوبی و بدی و اشتباه و درست، خیر و شر جمع شده است:﴿وَءَاخَرُونَ ٱعۡتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمۡ خَلَطُواْ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَءَاخَرَ سَيِّئًا عَسَى ٱللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ﴾ «و گروه دیگری (نیز) هستند که به گناهان خود اعتراف کردند، کارهای شایسته و ناشایسته را به هم آمیختند، امید است که الله توبۀ آن را بپذیرد، بیگمان الله آمرزندۀ مهربان است» [التوبة: 102]
حال این موضع پیامبر صلیالله علیه و سلم با ابوذر غفاری رضیاللهعنه است که از مبشران به بهشت است و رسول خدا روزی به او فرمود: ( رحم الله أبا ذر يموت وحده ويدفن وحده ويبعث يوم القيامة وحده )« خداوند ابوذر را مورد رحمت قرار دارد که تنها میمیرد و تنها دفن میشود و تنها در روز قیامت حشر میشود» با این وصف ابوذر به بلال رضیاللهعنه چنین میگوید: ای سیاه زاده!! پیامبر صلیالله علیه و سلم فرمود: ( انك امرئ فيك جاهلية ) « هنوز در جاهلیت به سر میبری» !!
بنابراین میزان صحیح این است که گاهی مدح و ستایش و گاهی بهدوراز افراط و جبههگیری انتقاد کنیم!!
بلکه حتی میبایست در احساسات و عواطف متعادل بود و افراط نکنیم، حضرت علی رضیاللهعنه میفرماید: ( أحبب حبيبك هونا ما عسى أن يكون بغيضك يوما ما و أبغض بغيضك هونا ما عسى أن يكون حبيبك يوما ما ) « دوست خود را آهسته و نرم، دوست دار، شاید که روزى دشمنت شود و دشمن خود را آهسته و نرم، دشمندار، شاید روزى دوست تو گردد» این از فهم و فقاهت است!!
بلکه حتی سرور جهانیان عليه الصلاة والسلام ما را از مدح و ثنای بیشتر از حد او بر حذر داشته است و میفرماید: ( لا تطروني كما أطرت النصارى بن مريم إنما أنا عبد فقولوا عبد الله ورسوله )« مرا بیشازحد تعريف نكيند چنانكه مسیحیان عيسي بن مريم را بیشازحد ستودند، جز این نيست كه من بندهای هستم، پس بگوئيد بنده خدا و رسول اوست » رواه البخاري.
به این معنا که در مدح من مبالغه نکنید! کسانی را می بینم که در مدح بعضی از سیاسیون یا مشایخ بیشتر از حد آنها مبالغه میکنند و چهبسا بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم آنها را به بیماری عظمت و خودبزرگبینی مبتلامیکنند!! این خود نوعی از دیکتاتور سازی است و مردم آنان را به علت این مبالغه و افراط در جانبداری و پشتیبانی می سازند و چنین شد که خداوند درباره فرعون فرمود: ﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ﴾ «پس (فرعون) قوم خود را (بیخرد و) سبک شمرد، پس آنها از او اطاعت کردند، بیگمان آنها گروهی فاسق بودند» [الزخرف: 54]
بنابراین میانهروی و اعتدال در موضعگیری و حکم بر اشخاص و اشیاء است و وسیله ارزیابی همان میزان است.
و موفقیت از جانب الله است.
http://www.iumsonline.org/ar/ContentDetails.aspx?ID=10679