فقه اسلامی بین نصوص و میراث گذشته و معاصر
میراث گذشته نصوص قرآن و سنت صحیح نبوی و اصول دین را شامل نمیشود.
فقه معیار در غیر از نصوص شرعی معتبر است اما میراث، تمام اجتهادات متعلق به تفسیر قرآن کریم و سنت نبوی را شامل میشود؛ آن بخشی که به فقه و اصول تعلق دارد به جز ثوابت مورد اتفاق.
این مباحث در سخنرانی دکتر علی قره داغی دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان در دانشکدهی مطالعات اسلامی با عنوان "فقه اسلامی بین نصوص و میراث گذشته و معاصر بر اساس فقه معیار" عنوان شد. دکتر قره داغی اظهار داشت: میراث اسلامی شامل همهی دستاوردهای امت اسلامی در زمینهی فکری میشود. مادیات و معنویات و علوم و معارف و هنر و ادب و ... که امت اسلامی در تاریخ خود به همراه داشته است. وی افزود: میراث اسلامی شامل نصوص قرآن و سنت صحیح نبوی و اصول دین نمیشود؛ زیرا لفظ میراث چیزهایی است که انسان پس از خود به جا میگذارد در نتیجه قرآن کریم و سنت نبوی از متروکههای انسان یا امت نیستند. زیرا امت مالک و صاحب آن نیستند؛ بلکه خدا و رسول صاحب آن هستند. میراث پیامبران به علما میرسد؛ این میراث شامل دعوت دین و فداکاری در راه آن و ارائهی الگوی حسنه است. این وراثت به معنای آن نیست که علما در دریافت وحی جای پیامبران را گرفتهاند بلکه در انجام تکالیف و شایستگی حمل دعوت به جای پیامبران نشستهاند. از سوی دیگر اطلاق میراث بر کتاب و سنت صحیح به آنها ماهیت بشری میدهد در حالی که این دو از طریق وحی به پیامبران رسیده است.
اجتهاد و احکام بر خلاف نصوص تغییر میکنند
دکتر قره داغی تأکید کرد برخی از احکام اجتهادی با تغییر زمان و مکان تغییرپذیر هستند اما نصوص شرعی (کتاب و سنت) خواه قطعی باشد یا ظنی از جهت این که نص هستند قابل تغییر نیستند. بلکه به اعتبار اجتهاد در معانی آن دستخوش تغییر میشوند. چنان که یک مجتهد به معنایی میرسد که مجتهد دیگر غیر از آن را در نظر دارد.
به همین خاطر حوزهی تغییر در امور اجتهاد گسترده است به طوری که هر مفتی در صورتی که از توان اجتهاد برخوردار باشد میتواند در این مسائل اجتهاد کند و نظر جدید بیاورد یا در میان نظرات گوناگون یک موضوع، نظری را ترجیح دهد. اگر قادر به اجتهاد هم نباشد و قدرت ترجیح داشته باشد میتواند بر اساس دلیل خود نظری را ترجیح دهد. در غیر این صورت مقلد است و میتواند یکی از نظرات موثق را انتخاب کند.