با مراجعه به دلایل معتبر از کتاب، سنت، اجماع و قیاس، سپس اقوال فقها نتایج زیر به دست میآید:
نخست: اصطلاح دارالاسلام، دارالحرب و دارالعهد اصطلاحات فقهی هستند و در کتاب و سنت صحیح وارد نشده اند. در کتاب "بیان للناس" چاپ
الازهر آمده است: تقسیم یک کشور به دار کفر(سرزمین کفر) یا دار اسلام(سرزمین اسلامی) یک امر اجتهادی است که با توجه به واقعیت موجود در زمان ائمهی مجتهدین این اصطلاح رایج شده است و نصی از قرآن یا سنت دال برای این مسأله وارد نشده است. این امر نشان می دهد که فقها خود نیز در تعریف این اصطلاحات سه گانه اتفاق نظر نداشتهاند؛ جمهور آنان تنها به دارالحرب و دارالاسلام اکتفا کرده اند و دستهای دیگر دارالعهد را نیز به آن افزودهاند؛ یعنی منطقهای که ساکنان آن با مسلمانان یا با برخی از آنان عهد وپیمان دارند. رسول گرامی اسلام (ص) نیز میفرماید: "...ویسعی بذمتهم أدناهم..." کوچکترین آنها نیز عهد و پیمان شان را رعایت میکنند. بر این اساس تمام کشورهایی که دارای سفارت خانه یا روابط دیپلوماتیک هستند "دارالعهد" بر آن ها صدق میکند.
فقها دارالاسلام را این گونه تعریف میکنند: منطقهای که احکام اسلام در آن به صورت ظاهری و آشکارا اجرا میشود. ر.ک: بدائع الصنایع(7/130)، ابن عابدين(3/253)، المدونة(2/22)، دسوقي(2/184)، حاشيهی بجيرمي (14/220) و الإنصاف(4/121). گروهی دیگر از جمله شافعیه بر این باورند که دارالاسلام به هیچ وجه به دارالکفر تبدیل نمیشود اگر چه کفار بر آن مسلط شوند و احکام شان را در آن اجرا کنند. نهاية المحتاج(8/82) و أسنى المطالب(4/204).
دوم: با توجه به ظاهر ادله و اقوال فقها، ملاک تشخیص دارالاسلام و دارالکفر مسألهی امنیت و ناامنی است؛ بدین معنی که اگر مسلمانان بتوانند در منطقهای شعایر دینی شان را آزادانه انجام دهند و از آزادیهای مذهبی برخوردار باشند، آن منطقه دارالاسلام محسوب میشود و اگر قادر به انجام شعایرشان نباشند و در هالهای از ترس و آزار و اذیت زندگی کنند، آن منطقه مکان امن و آسایش و به تبع آن دارالاسلام محسوب نمیشود. این نظر گروهی از علمای قدیم از جمله ابوحنیفه و غیره است که به آن تصریح کرده اند. بدائع الصنائع(7/130) و حاشیه ی ابن عابدين (3/253). علامه شیخ محمد ابو زهره نیز در کتاب "نظریة الحرب فی الاسلام" همین نظر را ترجیح داده است و رأی ابوحنیفه و فقهای موافق با او را اختیار کرده است. به نظر آنان اساس حکم، امنیت مسلمان است اگر فرد مسلمان در منطقهای امنیت داشته باشد آنجا درالاسلام محسوب می شود و در غیر این صورت دارالحرب خواهد بود. امام ابوحنیفه می گوید: این تعریف به مفهوم اسلام نزدیکتر است و با فلسفهی فتوحات اسلامی نیز سازگار است که به خاطر دفع تجاوز و تعدی صورت می گیرد. علامه یوسف قرضاوی نیز ضمن تشریح این مسأله در کتاب "فقه الجهاد" به این نتیجه رسیده است که همان گونه که پیشتر ذکر کردیم اینها اصطلاحات فقهی هستند و نصی در این مورد وجود ندارد. دارالاسلام با امنیت مسلمانان و آزادیهای مذهبی آنان تحقق می یابد. ایشان در مصاحبه با سایت "اسلام اون لاین" می گوید: کشورهایی که دارای اکثریت مسلمان هستند دارالاسلام محسوب می شوند و واجب است که احکام دارالاسلام در آنها جاری شود و حاکمان نیز تلاش کنند احکام شریعت را اجرا کنند. این نظر بسیاری از فقهای معاصر است و شیخ فیصل مولوی و شیخ عبدالله بن بیه نیز آن را تأیید کرده اند.
سوم: بنا بر آنچه ذکر شد فتوای ما یه نسبت جمهوری داغستان که در آن اکثریت مسلمانان با امنیت و آسایش زندگی می کند و از آزادی های دینی و مذهبی برخورداند و شعائر اسلامی نیز در آن اجرا می شود، این است که دارالحرب محسوب نمی شود؛ بلکه به لحاظ شرعی دارالاسلام و محل آسایش است. به همین ترتیب جمهوریها یا مناطقی که دارای اکثریت مسلمان هستند و مسلمانان در آن آزادانه زندگی می کنند و از آزادیهای مذهبی برخوردارند، شامل این حکم می شوند. از این رو جایز نیست در چنین کشورهایی بین مسلمانان و معاهدین جنگی واقع شود، زیرا توجیه شرعی برای این کار وجود ندارد. بلکه وظیفهی هر مسلمانی در چنین کشورهایی تربیت، دعوت، جهاد زبانی، رفتار با حکمت و موعظهی حسنه و گفتگو با بهترین شیوه است تا شریعت خداوند به طور کامل اجرا شود. خداوند متعال میفرماید: "أدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ" [نحل: 125[.
(ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوهی هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن؛ چرا که (بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلّانه و آگاهانه، و به گونهی بس زیبا و گیرا و پیدا، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است.) بیگمان پروردگارت آگاهتر (از همگان) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه میشوند و یا این که رهنمود و راهیاب میگردند.
به قلم الفقیر الی الله دکتر علی قره داغی دبیرکل اتحادیهی جهانی علمای مسلمان که در چهارم ماه محرم 1434هـ مطابق با 28 آبان ماه 1391 نوشته و به توافق تمام شرکت کنندگان حاضر در همایش داغستان اعم از علما، دعوتگران و ائمه رسید. اعضای هیئت اتحادیه نیز که عبارت بودند از: شيخ عبد الرحمن بن عبد الله محمود عضو هیئت امناء مسئول مالی، أستاد رشيد عمري علوي، مدير اجرایی اتحادیه و دكتر لؤي يوسف هماهنگ کنندهی امور اتحادیه در روسیه موافقت خود را با آن اعلام کردند.