اتحاديهي جهاني علماي مسلمان با تأييد بيانيهي علماي سوريه در محکوميت پذيرش قيموميت و ولايت، از جبههي النصره خواست از رفتارهايي که در تضاد با خواست و ارادهي مردم سوريه است پرهيز کند.
الحمد لله والصلاة والسلام على محمد رسول الله وآله وصحبه ومن والاه.. وبعد؛
اتحاديهي جهاني علماي مسلمان با نگراني عميق اوضاع اسفناک سوريه و بيانيههاي برخي از نيروهاي وابسته به جريانهاي اسلامي و بحرانهاي ناشي از آن را دنبال ميکند و شاهد آن است که در چنين شرايطي ابومحمد الجولاني يکي از رهبران جهادي سوريه از تجديد بيعت جبههي النصرهي شام با دکتر ايمن الظواهري رهبر سازمان القاعده خبر داده است و از مخالفان مسلحي که با دولت ميجنگند خواسته است دولت اسلامي تشکيل دهند. از سوي ديگر ابوبکر بغدادي نيز با صدور بيانيهاي خواستار تأسيس دولت اسلامي در عراق و شام شده است. اتحاديهي جهاني علماي مسلمان در راستاي عمل به مسئوليت شرعي خود در بيان حقايق و بيم نداشتن از هيچ سرزنشي در راه خدا، در مقابل اين بيانيهها و پيامدهاي زيانبار آن بر انقلاب سوريه نکات زير را يادآور ميشود:
نخست: بر اساس قاعدهي شرعي و اصول کلي اسلامي هر گونه تصميمگيري، صدور بيانيه يا فتوا که عواقب آن به تمام امت باز ميگردد از عهدهي افراد يا گروههاي معين خارج است و اين کار به اهل حل و عقد امت باز ميگردد و آنان کساني هستند که خداوند در آيهي زير نام برده است: "يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا" [نساء: 59].
اي کساني که ايمان آوردهايد! از خدا (با پيروي از قرآن) و از پيغمبر (خدا محمّد مصطفي با تمسّک به سنّت او) اطاعت کنيد، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد (مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجري احکام شريعت اسلام باشند) و اگر در چيزي اختلاف داشتيد (و در امري از امور کشمکش پيدا کرديد) آن را به خدا (با عرضهي به قرآن) و پيغمبر او (با رجوع به سنّت نبوي) برگردانيد (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بدانيد. چرا که خدا قرآن را نازل، و پيغمبر آن را بيان و روشن داشته است. بايد چنين عمل کنيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد. اين کار (يعني رجوع به قرآن و سنّت) براي شما بهتر و خوش فرجامتر است.
مفسران بر اين باورند که منظور از اولوالامر رهبران مسلمان و کساني هستند که امت اسلام و علماي دين از آنان خشنودند و مردم آنان را براي اقامهي دين و ادارهي امور دنيوي انتخاب کردهاند. مسئوليتهاي سياسي مطلوب اعم از سمع و طاعت از عهدهي فرد معيني که امت در انتخاب او نقشي نداشته است خارج است؛ حال اين شخص در هر مقامي که باشد. به همين ترتيب اعلان جهاد يا تشکيل حکومت تنها از سوي نمايندگان امت که پرچمدار حقيقي امت هستند صورت ميگيرد و اعلان مسايل کلي مربوط به امت از سوي يک جناح، به معني ناديده گرفتن امت و تجاوز به حق آنان و در واقع دخالت در مسايلي است که امت دربارهي آن تصميمي نگرفته است و به آن رضايت ندارد.
دوم: توجه به فقه مقاصد، فقه مآلات، تحقيق مناط(تلاش مجتهد براي کشف علت حکمِ اصلدر فرع) و قرار دادن نصوص شرعي صحيح و دقيق در جاي خود پس از فهم واقعيت و درک و استنباط آن، از اصول شرعي محسوب ميشوند و بزرگاني چون ابن عبدالسلام، ابن تيميه، ابن قيم، شاطبي و ديگر محققان به صراحت آن را بيان کردهاند. بديهي است که اين بيعت خطرات داخلي و خارجي زيادي را به همراه دارد و به زيان انقلاب تمام ميشود؛ اين بيعت به از همپاشيدگي وحدت صفوف مجاهداني ميانجامد که خداوند به آنان امر کرده است در کنار هم صف واحدي را تشکيل دهند:
"إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ" [صف: 4].
خداوند کساني را دوست ميدارد که در راه او متّحد و يکپارچه در خطّ و صفّ واحدي ميرزمند، انگار ديوار سربي بزرگي هستند.
رسول خدا(ص) بيان کرده است که مؤمنان در وقت شدت و سختي جانب همديگر را رها نميکنند: "المسلمون يتكافأ دماؤهم، ويسعى بذمتهم أدناهم، وهم يد على من سواهم" [ابوداود]. مسلمانان خونشان با هم برابر است و کوچکترين ايشان ميتوانند از سوي مسلمانان عهد و پيمان برقرار کنند و همهي آنان در برابر ديگران متحد و يکدست هستند.
علاوه بر تجزيه و از همپاشيدگي در داخل، مسايل خارجي نيز شديدا از اين بيعت متأثر ميشود و پيامدهاي خطرناک و مشکلات فراوان ناشي از آن در سطح جهان عرب و غرب دامنگير انقلاب مردم سوريه خواهد شد. به علاوه، اين کار به تقويت رژيم ميانجامد و باعث ميشود که در مقابل جهانيان خود را صاحب حق بداند. در مقابل جبههي النصره را نيز آماج تبليغات کشورهاي غربي و شرقي قرار خواهد داد.
مراعات اين اصل نيز در اسلام مطلوب است چرا که از بخاري و مسلم روايت شده است هنگامي که عبدالله بن ابي با وقاحت تمام کلمهي کفر را بر زبان آورد و با اين عبارت مهاجرين را تهديد کرد: "لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ" [منافقون:8] اگر (از غزوهي بنيمصطلق) به مدينه برگشتيم، بايد افراد باعزّت و قدرت، اشخاص خوار و ناتوان را از آنجا بيرون کنند. رسول اکرم(ص) با کشتن وي مخالفت کرد. وقتي حضرت عمر(رض) از ايشان اجازه خواست تا گردن اين منافق را بزند، خطاب به ايشان فرمود: او را به حال خود بگذار تا مردم نگويند محمد يارانش را ميکشد. دهها حديث ديگر به وضوح بر اين حقيقت دلالت ميکند که پيامبر اسلام(ص) پيامدها و آثار ديرهنگام کارها را کاملا مراعات کرده است؛ از جمله سخني است که حضرت عايشه(رض) دربارهي ساختمان کعبه از ايشان نقل کرده است: "لولا أن قومك حديث عهد بجاهلية– أو قال بكفر- لأنفقت كنز الكعبة فى سبيل الله، ولجعلت بابها بالأرض، ولأدخلت فيها من الحِجْر" [مسلم و ترمذي با سند صيحيح]. اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند – به دوران کفر نزديک نبودند- زيورآلات کعبه را در راه خدا خرج ميکردم و درش را از سطح زمين باز ميکردم و از حجر وارد آن ميشدم.
به همين خاطر جبههي النصره که در جهاد بر ضد رژيم خونخوار اسد به نبردهاي جانانهاي در دمشق دست زده است، وظيفه دارد به خاطر حفظ وحدتي که خداوند به آن سفارش کرده است: "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا" [آل عمران:103] و پرهيز از فتنه و تفرقهاي که آن را حرام و جزء گناهان کبيره قرار داده است، همچنان در صف ارتش آزاد باقي بماند.
در همين راستا اعضاي اتحاديهي جهاني علماي مسلمان از جبههي النصره ميخواهند واقعيت محيط خود را درک کند و همراه ديگر مجاهدان صف واحدي را تشکيل دهد و آيندهي حکومت و دولت سوريه را به زمان پس از آزادسازي موکول کند، تا مردم با آزادي کامل و با اختيار خود حکومت اسلامي يا هر حکومتي را که ميخواهد انتخاب کنند.
سوم: اتحاديه تأکيد دارد که انقلاب مبارک سوريه در راستاي حمايت از ستمديدگان و براي دفاع از انسانها و حفظ حرمت و نواميس و اموال مردم و سرنگوني رژيم جنايتکار حاکم بر اين کشور آغاز شد؛ به همين خاطر جبههي خاصي حق ندارد بدون مشورت با ديگران و عدم مشارکت علماي ديني و مجاهدان حاضر در ميدان و بدون در نظر گرفتن عواقب يک تصميم، اين انقلاب خجسته را به غير سوريها بفروشد و بيعتي را بر مردم اين کشور تحميل کند. اين امر به لحاظ شرعي و عقلي ناپسند و مردود است و تجاوز به حق مردم شام و مصادرهي فکر و آيندهي آنان محسوب ميشود.
چهارم: اتحاديه از تمام گروههاي جهادي ميخواهد صفوفشان را زير پرچم واحدي متحد کنند و از هر گونه رفتاري که در تضاد با ارادهي مردم سوريه در دستيابي به آزادي، کرامت و عدالت است دوري کنند، از تمام عملکردهايي که باعث ايجاد فتنه و رقابت بين آنان ميشود بپرهيزند و از اسباب تفرقه و درگيري دوري کنند. خداوند متعال ميفرمايد: "وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ" [أنفال: 46]. و (در ميان خود اختلاف و) کشمکش مکنيد، (که اگر کشمکش کنيد) درمانده و ناتوان ميشويد و شکوه و هيبت شما از ميان ميرود (و ترس و هراسي از شما نميشود).
پنجم: اتحاديه به تمام گروههاي جهادي يادآور ميشود که نبرد بزرگ آنان بر ضد رژيم ستمگر حاکم بر کشور است، پس بايد سلاحهايشان را به سمت او نشانه روند در غير اين صورت انقلاب از مسير اصلي خود منحرف ميشود و نيروهايش به قهقرا ميرود.
ششم: اتحاديه تأکيد ميکند که هر تصميمي براي هدف قرار دادن گروههاي جهادي و فشار و محاصرهي هر چه بيشتر ملت سوريه براي تأمين سلاح به بهانهي مبارزه با تروريسم، در نگاه اين ملت چيزي جز ادامهي تباني و همدستي بر ضد مردم اين کشور نيست و الا چه تروريسمي بالاتر از رژيم خونخوار اسد وجود دارد.
" وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ" [توبه:105]. بگو: (هرچه ميخواهيد) انجام دهيد (خواه نيک، خواه بد. امّا بدانيد که) خداوند اعمال (ظاهر و باطن) شما را ميبيند (و آنها را به حساب شما ميگيرد) و پيغمبر و مؤمنان اعمال (ظاهر) شما را ميبينند.
دوحه:12 جمادي الثاني 1434هـ
2 ارديبهشت 1392 شمسي
دکتر علي قره داغي دکتر يوسف قرضاوي
دبيرکل رئيس اتحاديه