این مقاله با عنوان «فقه جهاد» از دائرةالمعارف دو جلدی ارزشمند مرحوم یوسف قرضاوی استخراج شده است. در این مقاله به مفهوم و انواع جهاد از نگاه قرضاوی و مقایسه آن با مفاهیمی که دیگر علما و اندیشمندان در این باره ذکر کردهاند و میزان موافقت یا مخالف شیخ با آنها میپردازیم. شیخ تلاش میکند تصویر علمی و دقیقی از مفهوم جهاد ارائه دهد تا از حقیقت آن پرده بردارد و مقاصد واقعی آن را مشخص کند.
شیخ بزرگوار از تعریف جهاد آغاز میکند و اصطلاح جهاد را از تعاریف رایج رسمی و سنتی خارج میکند؛ زیرا اولین چیزی که از اصطلاح جهاد به ذهن میرسد تیراندازی و جنگیدن است. در شرح این اصطلاح به حدیث حجة الوداع اشاره میکند: (والمجاهد من جاهد نفسه في طاعة الله) مجاهد کسی است که در طاعت خدا با نفسش مبارزه کند. شیخ میکوشد این مفاهیم را متفاوت از تعاریف رسمی معروف بیان کند و معانی و مفاهیمی را که از نگاه مردم پنهان مانده است به صحنه آورد... از نگاه وی مهمترین ویژگی جهاد، جهاد با نفس است و انسان نباید به مبارزه با دشمن خارجی بسنده کند.
اگر جهاد به معنای مبارزه با دشمنان خدا و مخالفان راه حق باشد، پس شیطان نخستین کسی است که راه حق را میبندد و در این راستا سرکرده و برنامهریز است و انس و جن سربازان و فرمانبران او هستند. وی با استناد به سخن ابن قیم میگوید: نبرد در حقیقت بین شیطان و انسان است و این نبرد از زمان آفرینش آدم آغاز شده است؛ آنجا که خداوند به دست خود آدم را آفرید و از روحش در او دمید؛ در بهشت او را اسکان داد و به فرشتگان دستور داد به احترامش سجده کنند. از این رو میبینیم که جهاد در اسلام شامل این نوع جهاد پنهان با دشمن آشکاری است که از زمان آفرینش آدم دشمنی خود را اعلام کرده است و خود و سربازانش را برای مبارزه با نسل آدمی با هر سلاحی که باشد آماده کرده است. قرضاوی با تأکید بر تعریف جهاد، آن به جنگ محدود نمیکند.
ارتداد فکری - به نظر من – خطرناکتر از ارتداد آشکار است، زیرا به طور مستمر و در مقیاس وسیع عمل میکند و به آن شکلی که در برابر ارتداد آشکار مقاومت میشود، در برابر آن مقاومت نمیشود.
جهاد فکری
از آنجایی که قرآن منبع مشخص مفاهیم شرعی است و به پیامبر و مؤمنان امر میکند که با قرآن به مصاف کفار بروند، مبارزه با ادله و شبهات دشمنان و همفکران آنان - یعنی تهاجم فکری که قرضاوی آن را «ارتداد فکری» مینامد - و ایستادگی در برابر این شبهات و مرتدانی که زمزمههای خود را در جامعه مسلمان میاندازند، یکی از انواع جهاد فکری مطلوب است.
این ارتداد فکری است که هر روز تاثیر آن را در روزنامههایی که منتشر میشود، در کتابهایی که توزیع میشود، در مجلاتی که فروخته میشود، در گفتگوهایی که پخش میشود، در برنامههایی که به آنتن میرود، در سریال هایی که نمایش داده میشود، در آداب و رسومی که رواج مییابد و در قوانینی که وضع میشود... این ارتداد فکری - به نظر من - خطرناکتر از ارتداد آشکار است. زیرا پیوسته و در مقیاس وسیع کار میکند و به آن شکلی که در برابر ارتداد آشکار مقاومت میشود، در برابر آن مقاومت نمیشود.
اگر جهاد شامل هر چیزی است که در راه رضای خدا داده میشود در اینجا جهاد مطلوب جهاد فکری است نه جهاد با سلاح و تیراندازی و... فریضه مؤکد در اینجا مقاومت در برابر این ارتداد فکری و مبارزه با حامیان آن با سلاحی از جنس سلاح آنان است: فکر با فکر؛ علم با علم تا زمانی که حقایق آنان آشکار شود.
این جهاد فکری چگونه صورت میگیرد... ابزار آن چیست؟
مسلم است که مجاهدین اینجا کسانی نیستند که در گذشته و مشکلات آن زندگی میکنند، کسانی نیستند که به کتب فرقهها و مذاهب و گروهها با همه بیماریهای فکری تاریخی مشغول شوند؛ متون و آداب و رسومی را جستجو میکنند که در دنیای واقعیت هیچ جایگاهی ندارد. «جهاد مطلوب در اینجا فقط یک شعار نیست؛ سخنانی نیست که منبرها را تکان میدهد... بلکه باید مراکز علمی تخصصی ایجاد شود و اندیشمندان توانایی را پرورش دهد که بتوانند برای فلسفهها و ادعاهای مطرح شده پاسخ علمی مناسب با منطق و روش زمان بیابند".
چنین مجاهدان روشنفکری از بهترین و باهوشترین جوانانی هستند که توسط مؤسسات عالی برای مبارزه با دشمنان فکری و علمی پرورش مییابند و میتوانند این شکاف را پر و اصالت گذشته را با فرهنگ مدرن ترکیب کنند. آنان جنبه شرعی دینی را رها میکنند و تنها به آن محدود نمیشوند؛ به حوزههای تقابل و تخصص در محافل علمی و فکری روی میآورند و خود را به سلاح مهاجمان مسلح میکنند. همانطور که در مقاله پیشین خود در مورد اشتباه احیای مشکلات فکری و تاریخی اشاره کردیم و در این باره به نظر علامه محقق قرضاوی استناد نمودیم. متخصصان نابغهای که با کار سازماندهی شده با ارتداد فکری در جامعه مقابله
وفا حسن پور:
میکنند و هدف آنان اندیشههای مدرن و مخرب گروههای زیر است:
* طرفداران کفر "از نظر دینی"، فلسفی و فرهنگی.
* خارجنشینان
* ملحدان فکری و منحطان اجتماعی.
از اوایل قرن گذشته، متوجه شدیم که جهاد فکری برای بیرون راندن استعمار از اذهان و قلبها دشوارتر از جهاد مسلحانه برای بیرون راندن استعمار از سرزمینهای جهان اسلام بود.
سلاحهایی که در دست دارند و اندیشههایی که در ذهنشان است، سلاح و اندیشهای نیست که به روزگار و مشکلات موجود جامعه میپردازد. گروهی از آنان به بررسی ادیان الهی و وضعی و مقایسه گرایشها و فلسفههای آنها با اسلام و نقاط اتفاق و اختلاف آنها میپردازند. کسانی که در سکولاریسم و لیبرالیسم و مبانی فلسفی و خاستگاه تاریخی آنها تخصص دارند، به آنها پاسخ میدهند و آسیبهای آن را بیان میکنند. گروهی هم در مارکسیسم و خاستگاه های فلسفی آلمانی، انگلیسی و فرانسوی آن متخصص هستند و به ماتریالیسم تاریخی دیالکتیکی آن و اتکای آن به مبارزه طبقاتی اجتماعی با دیکتاتوری میپردازند.
لازم است کسانی هم باشند که به مکتب اثباتگرایی (یافتباوری) کنت و شاگردانش، دورکیم و پیروانش علاقمند باشند و کاستیها، ناهماهنگیها و ناتوانیهای موجود در آن را افشا کنند.
بدین ترتیب فلسفههای معاصر دیگری وجود دارند که زندگی متمدن مدرن را هدایت میکنند و نسلهایی از غرب و شرق بر آنها شکل گرفته است. بسیاری از مسلمانان فریب آنها را خوردهاند و به خاطر آن دین و عقیده خود را رها کردهاند. ما باید مکاتب علمی و فکری داشته باشیم که تحقیقاتشان معتبر، تفکرشان عمیق و مقصدشان متمایز باشد.
اگر اندکی به گذشته بنگریم، از اوایل قرن گذشته، متوجه می شویم که جهاد فکری برای بیرون راندن استعمار از ذهنها و دلها، دشوارتر از جهاد مسلحانه برای بیرون راندن استعمار از سرزمینهای جهان اسلام بوده است. تاریخ ثابت کرده است که خروج از سرزمینهای اشغالی امکانپذیر شده است، اما پیروزی از ناحیه فرهنگی و اجتماعی تنها به قدرت فکری مسلمانان و دقت در حوزههای عقلی و فلسفی بستگی داشته است. به همین خاطر مهاجمان و بومیان در جنگ با مبارزان فکری مسلمان گرد هم آمدهاند و رویارویی از دیرباز تاکنون در اوج خود بوده است. این همان نبردی است که از قدیم الایام بین انسان و شیطان آغاز شد. این سختترین صحنهای است که بیوقفه ادامه دارد و همواره تجدید میشود. ایشان در توصیف این نوع جهاد، اصطلاح "جهاد مدنی" را همنوا با محتوای قرآنی در حوزههای مبارزه ابداع کرد؛ زیرا تاریخ علمی - به استثنای مواردی – جهاد را در تیراندازی محدود کرده است.