تمایز امت اسلامی و برتری آن بر سایر
امتها
به قلم: دکتر علی محمد صلابی
دستیار دبیر اتحادیه جهانی علمای
مسلمان
یکی از اهداف
اساسی اسلام ایجاد امتی متمایز از سایر ادیان و مذاهب منحرف و گمراه است؛ زیرا امت
اسلامی تنها امتی است که به دین حقیقی ایمان دارد و به آن دعوت میکند. پیامبر
اکرم بر اساس دیدگاهی روشن و مبتنی بر اعتقاد راسخ و شریعت حاکم توانست به این مهم
دست یابد. بدین ترتیب اعراب از تفرقه و پراکندگی، تعصب قبیلهای و احساسات جاهلی
رها شدند و در عالم اندیشه، احساس و واقعیت جهش بزرگی کردند. این اقوام با عبادت
خدای واحد، پذیرش یک کتاب و اطاعت از رهبری رسول خدا که معارف الهی را برای آنها
روشن و تبیین میکرد، امت واحده شدند. این امت دیگر به پیوندهای قومی، منطقهای،
رنگ و طبقه وابسته نبود؛ بلکه قبل از هر چیز امت عقیده و رسالت بود. این امت امت
اسلام یا امت مسلمین است، چنانکه خداوند متعال فرمود:
﴿هُوَ
سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا
عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾ [الحج: 78]
همو که شما
را از پیش مسلمان نامید، و در این [کتاب] هم [مسلمان نامیده شدهاید]، تا سرانجام
پیامبر گواه بر شما و شما گواه بر مردمان باشید...
خداوند امت
مسلمان را به رهبری پیامبر اکرم پدید آورد تا نقش جهانی ایفا کند و برنامه الهی را
بر عهده گیرد و واقعیتی منحصر به فرد و نظامی نوین را بر روی زمین مستقر کند. این
نقش بزرگ، ایثار و بخشش و تمایز و انسجام را میطلبد و به اختصار، اقتضا میکند که
طبیعت این امت بزرگ باشد تا در حد عظمت نقشی باشد که خداوند در زندگی برای آن مقدر
کرده است و در حد جایگاهی باشد که در آخرت برای او فراهم کرده است. (فی ظلال
القرآن، سید قطب، 1/129)
این امت به
صورت تصادفی و اتفاقی به این مقام والا در میان امتهای دیگر دست نیافت؛ زیرا این
شیوه خداوندی نیست؛ هر چیزی نزد او به اندازه است و او هر چه بخواهد میآفریند و
هر چه بخواهد برمیگزیند. هنگامی که خداوند متعال به ما خبر داد که این امت بهترین
امتی است که برای بشر پدید آمده است، علت آن را در همین آیه بیان کرد و فرمود:
﴿كُنْتُمْ
خَيْرَ أُمَةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ
الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ [آل عمران: 110]
شما بهترین
امتی هستید که برای مردم پدید آمدهاید، امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به
خدا ایمان دارید.
پس با این سه
ویژگی بزرگ، این امت بهترین امتی بود که برای بشر پدید آمد.
با این حال،
اینها همه آن چیزی نیست که آن را به بهترین امتها تبدیل کرده است. دلایل و خصوصیات
فراوانی وجود دارد که این شایستگی را به امت داده است. اما این سه ویژگی از همه
مهمتر و بزرگترند؛ زیرا این خیریت زمانی تداوم دارد و حفظ میشود که به خوبی ادا
شود. اگر یک نسل از امت این ویژگیها را از دست بدهد، شایسته خیریت مذکور نیست.
(اعتدال در قرآن کریم، علی صلابی، ص 71)
توصیف امت
اسلامی در قرآن کریم:
بارزترین وجه تمایز این امت از سایر
امتها چهار ویژگی است:
1- ربانی
بودن
ربانی بودن
منبع و ربانی بودن رویکرد؛ امتی است که با وحی الهی به وجود آمده است و آموزهها و
احکام آن از وحی سرچشمه گرفته است. وحی است که دینش را تکمیل و نعمت خدا را بر
مردم کامل کرده است چنان که میفرماید:
﴿الْيَوْمَ
أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ
الإِسْلاَمَ دِيناً﴾ [المائدة: 3].
امروز دین
شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم.
خداوند متعال
سازنده این امت است و به همین خاطر در قرآن کریم آمده است:
﴿وَكَذَلِكَ
جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا﴾ [البقرة: 143]
و این چنین
بود که شما را امت میانهرو قرار دادیم.
واژه
"جعلناکم" نشان میدهد که خداوند سازنده و پردازنده این امت است.
همچنین آمده
است: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ﴾ [آل عمران: 110]،
واژه
"أخرجت" نشان میدهد که این امت پدید آورندهای دارد که بیهوده آن را نیاورده
است؛ چون گیاهی نیست که خودسر بروید بلکه گیاه هدفمندی است که درخورد مراقبت و
نگهداری است. کسی که این امت را پدید آورده است و آن را برای انجام رسالتش آماده
کرده است خداوند بزرگ است.
این امت
منبعش ربانی و رویکردش الهی است؛ زیرا برای خدا و به قصد عبادت و بندگی او و برای
اجرای برنامه او در زمین زندگی میکند. از خداست و به سوی خدا میرود چنان که به پیامبرش
میفرماید:
﴿قُلْ
إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
لاَ شَرِيكَ لَهُ﴾ [الأنعام: 162 ـ 163].
بگو نماز و نیایش
من و زندگانی و مرگ من، در راه خدا، پروردگار جهانیان است... شریکی ندارد.
2- میانهروی
میانهروی از
دیگر ویژگیهای این امت است که آن را برای الگو بودن آماده میکند و در جایگاه
استادی برای بشریت قرار میدهد؛ در آیه کریمه آمده است:
﴿وَكَذَلِكَ
جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ
الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾ [البقرة: 143].
و بدینسان
شما را امت میانهرو گرداندیم تا گواهان مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.
این میانهروی
فراگیر و جامع است؛ میانهروی در اعتقاد، در فهم و برداشت، در شعائر دینی، در
اخلاق و رفتار، در نظم و قانون، در افکار و احساسات، تعادل بین روح و جسم، آرمان و
واقعیت، عقلانیت و وجدان، فرد و جامعه و ثبات و تحول. (كيف نتعامل مع القرآن
العظيم؟، محمد الغزالي، ص98)
امتی است که
نماینده راه راست در بین راههای کج و معوج است؛ راه خدایی که مالک آسمان و زمین
است؛ راه کسانی چون انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین که خداوند به آنان نعمت بخشیده
است نه راه غضبشدگان و گمراهان.
3- دعوت
این امت امت
دعوت و رسالت است نه امتی که در خود فرو رفته باشد و پیام حق و خیر و هدایت را در
انحصار خود درآورد و برای انتشار آن در بین مردم تلاش نکند. بلکه دعوت بر این امت
واجب است و امر به معروف و نهی از منکر همراه با ایمان به خدا، زمینهساز برتری آن
نسبت به سایر امتها است.
رسالت اسلام
رسالتی جهانی است؛ رسالتی برای همه نژادها و رنگها و مناطق و ملتها و زبانها؛
خدای متعال فرموده است:
﴿تَبَارَكَ
الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾
[الفرقان:1].
بزرگا کسی که
فرقان را بر بندهاش نازل کرد تا هشداردهنده جهانیان باشد.
﴿قُلْ
ياأيها النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴾ [الأعراف: 158].
بگو ای مردم
من پیامبر الهی به سوی همه شما هستم.
4- یگانگی
امتی که
اسلام میخواهد امت واحده است؛ اگر چه از نژادها و رنگها و طبقات مختلف تشکیل شده
است اما اسلام هم را در یک قالب ذوب کرده است. تفاوتها را از بین برده است و همه
را به ریسمان محکم ناگسستنی بسته است.
خدای متعال
فرموده است:
﴿إِنَّ
هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾ [الأنبياء: 92].
این امت شما
امت واحده است و من پروردگارتان هستم پس مرا بپرستید.
﴿وَإِنَّ
هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ﴾ [المؤمنون:
52].
این امت شما
امت واحده است و من پروردگارتان هستم پس از من پروا کنید.
به همین خاطر
نباید بگوییم امتهای اسلامی؛ بلکه امت اسلامی زیرا که به فرموده خداوند یک امت
است نه امتهای پراکندهای که استعمار میخواهد؛ این امت دارای ملتهای مختلف است
چنان که فرموده است:
﴿وَجَعَلْنَاكُمْ
شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا﴾ [الحجرات: 13]
شما را ملتها
و قبیلهها قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید.
پس اشکالی
ندارد به جای امتهای مسلمان بگوییم: ملتهای مسلمان. (الإيمان بالقرآن الكريم، د.
علي الصلابي، ص115)
در اینجا ذکر
یک مسأله هم خالی از لطف نیست و آن این که: اعتقاد به وحدت امت مبتنی بر ایمان
اسلامی و برادری دینی است که مسلمانان را در هر جایی که هستند در آغوش میگیرد.
اسلام منکر این نیست که هر ملتی ویژگیهای خاصی داشته باشد و آن را پاس بدارد و
نسبت به آن بیتفاوت نباشد. این کار تا زمانی که به تعصب قومی در برابر برادری
اسلامی منجر نشود یا به اعمال خودسرانه و جداییطلبانه تبدیل نشود که وحدت دولت
اسلامی را تهدید میکند، اشکالی ندارد.
رسول خدا در
حالی از دنیا رفت که صحابه قبایل گوناگونی بودند و با پرچم خاص خود در زیر سایه
رهبری عمومی اسلام میجنگیدند تا مایه شور و شهامت آنان باشد و باعث شرمساری مردم
و قبایلشان نگردد.
محبت انسان
به قوم و طایفه و میل به نیکی به آنان و دفع شر از آنان گرایشی فطری است که اشکالی
ندارد و سرزنشی بر آن نیست؛ همچنان که محبت به خانواده و اهتمام به آن خطری ندارد.
خطر زمانی
است که در برابر اسلام موضع دشمنی بگیرند و به مصاف خدا و رسول بروند؛ چنین دوستی
و محبتی حرام است اگرچه با نزدیکترین افراد مانند پدر و مادر و فرزند و همسر و
برادر و خواهر باشد:
﴿لاَ
تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخر يُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ
اللَّهُ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ
إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ﴾ [المجادلة: 22].
قومی نیابی
که به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشند و با کسانی که با خداوند و پیامبر
او مخالفت میورزند، دوستی کنند، ولو آنکه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا
خاندانشان باشند
﴿يَاأَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ
اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ
فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ
وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا
وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ
مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ
اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴾ [التوبة: 23
ـ 24].
ای مؤمنان
پدران و برادرانتان را اگر کفر را از ایمان خوشتر دارند، دوست مگیرید، و هرکس از
شما ایشان را دوست گیرد، بدانید که ایشان ستمکارند.
بگو اگر
پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خاندانتان و اموالی که به دست
آوردهاید و تجارتی که از کسادش میترسید، و خانههایی که خوش دارید، در نزد شما
از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش عزیزتر است، منتظر باشید تا خداوند فرمانش را
به میان آورد، و خداوند نافرمانان را هدایت نمیکند.
(كيف
نتعامل مع القرآن العظيم؟، محمد الغزالي، ص98)
اشکالی ندارد
که انسان به خانواده و قوم و قبیله و ملت خود محبت کند؛ اما اگر با محبت خدا و
رسولش منافات داشته باشد، اشکال دارد. محبت خدا و رسول او از هر چیز دیگر
گرانبهاتر است. در اینجا مسلمان این شاعر را زمزمه میکند:
أبي الإسلامُ
لا أبَ لِي سِوَاهُ
إذا افتخروا بقيسٍ أو تميم
پدرم اسلام
است و پدری غیر آن ندارم
هر گاه که [دیگران]
به قیس و تمیم افتخار کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*
توجه: کلیه مقالات منتشر شده بیانگر نظر نویسندگان است و لزوماً بیانگر نظر اتحادیه
جهانی علمای مسلمان نیست.
مراجع:
• الإيمان بالقرآن الكريم والكتب السماوية، د.
علي محمد الصلابي، دار الروضة – إسطنبول، ط1، 2017م.
• الوسطية في القرآن الكريم، د. علي محمد
الصلابي
• في ظلال القرآن، سيد قطب.
•
كيف نتعامل مع القرآن العظيم؟، محمد الغزالي.
* للاطلاع على الترجمة الكاملة للمقال باللغة العربية، اضغط (هنا).