- 25/08/2024 | 7:09 AM
- 176
-
مقالات
جامعه اسلامی تنها جامعهای است که تحت سلطه خدای واحد و تحت سیطره یک اندیشه اعتقادی و عبادی، قانون، تمدن و سیاست است و این اندیشه در تسلیم شدن در برابر جاکمیت خدای یگانه و ایمان به خدا و ربوبیت یک پروردگار و ایمان به مالکیت یک مالک حاصل میشود.
سید ابوالحسن ندوی در کتاب "حدود خسارت جهان از انحطای مسلمین" در توضیح تأثیر اندیشه توحید اسلامی بر فرقهها و نحلههای فکری میگوید: اسلام توحید را آورد و بتپرستی و شرک را از بین برد. از آن روز شرک از نگاه پیروانش رسوا شد و از آن پس مردم از شرک شرم میکنند و بیزاری میجستند. همان شرکی که روزگاری در دفاع از آن جانفشانی میکردند. از آن پس پیروان هر دینی مظاهر شرکی موجود در دین مردم هر دینی شروع به تأویل شرک یا مظاهر شرک و بتپرستی و آداب و سنن موجود در نظام دینی خود کردند و کوشیدند آن را به توحید اسلامی نزدیک و مشابه سازند.
این تأثیر توحید و نظام جامع و یکپارچه به حوزه عبادت یا مظاهر بندگی محدود نمیشود؛ بلکه اسلام در پیشرفت، رشد علمی و شکوفایی فرهنگی انسان در عرصههای مختلف زندگی تأثیر دارد. این چیزی است که بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان منصف اروپایی به آن اعتراف کردهاند. رابرت بریفولت در کتاب "ساخت بشریت"، به نقل از ندوی - رحمه الله - که به عربی ترجمه شده است، میگوید: "اروپا در تمام ابعاد پیشرفت خود مدیون تمدن اسلامی است و آثار بزرگ این تمدن در آن به چشم میخورد".
شکی نیست که نظام توحید اسلامی سرچشمهای گوارا و زلال است و تنها منبع برای انرژی معنوی و اجتماع انسانی است. دشمن همچنان در تلاش است تا این منبع قدرت امت اسلامی را به دست گیرد. همانطور که دکتر زویمر خطاب به مبلغان مسیحی و تروریستها میگوید: رسالت شما این است که مسلمانان را از اسلام دور کنید تا به موجوداتی تبدیل شوند که هیچ ارتباطی با خدا ندارند و از اخلاقی که تکیهها ملتها است بگلسند.
طبیعی است که این تلاشهای عظیم دشمنان در عرصههای مختلف و به طرق مختلف علیه اسلام و مسلمین به ثمر نشسته است تا حد زیادی به موفقیت انجامیده است. در جهان اسلام بسیاری از جوانان در اسلام خود شک کردهاند و از دین رویگردانند و به عقاید و فلسفههای بشری گرایش دارند. مسلمان، حس اسلامی و شعور ایمانی و زندگی دینی خود را از دست داده است تا آنجا که فرزندان مسلمانان با انحرافات ارزشی و رفتاری و عمومی و خصوصی بزرگ شدهاند. زندگی خصوصی و عمومی مسلمان شرقی در جاهلیتی افتاد شاید شدیدتر از جاهلیت پیش از اسلام. بدتر از همه روشنفکران مسلمان علیرغم این که مرتکب جنایتی فجیع و نابخشودنی شدند، برای رهایی از حکومت ظالمانه و نظام سختگیرانه اسلام و همراه کردن آن با زمانه، دایره وسیع و جامع و کامل اسلام را به برخی از شؤون عبادی محدود کردند تا از نوکیشان غربزده و خاخامها و کشیشان تقلید کنند و آن را از بین بردند. دین را بر اساس دیدگاه کلیسا تبیین کردند و نشانههای اسلام را در ذهن بسیاری از جوانان مسلمان محو کردند. روح ایمان را از دلهایشان زدودند و عِرق دینی را که زندگی مسلمان به آن وابسته بود نشانه رفتند.
اندیشمندان مسلمان و دعوتگران دینی باید نیرو و توان خود را در دفاع از اسلام به کار گیرند و توانمندیها خود را به پاسداری از دژ نفوذناپذیر اسلام و ایجاد آگاهی و شعور قوی نسبت به مفهوم کامل و جامع اسلام اختصاص دهند. ثابت کنند که اسلام به تنهایی میتواند مشکلات بشریت و مسائل انسانی را حل کند و این یکی از بزرگترین و بهترین عرصههای جهاد در عصر حاضر است.