رویکرد نسبیت در دعوت
فرج کندی
عضو اتحادیه جهانی علمای مسلمان
دعوت در شریعت اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است؛ دعوت رسالت همه پیامبران بوده است و خدای متعال رسول گرامیاش را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید:
(ادعو إلى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة)
به راه پروردگارت با حکمت و پند[های] پسندیده فراخوان.
خطاب به رسول همه امت را در بر میگیرد:
(لقد كان لكم في رسول الله إسوة حسنة)
به راستی که برای شما سرمشق نیکویی هست.
خطاب دعوی شیوه و رویکرد مشخصی دارد و شامل موعظه و حکمت و خوشزبانی است؛ با عمل همراه است تا دعوتگر بتواند الگوی زیبایی از خود به نمایش بگذارد:
(ومن أحسن قولا ممن دعا إلى الله وعمل صالحا وقال إنني من المسلمين).
و کیست نیکوسخنتر از کسی که به سوی خداوند دعوت کند، و کاری شایسته در پیش گیرد و بگوید که من از مسلمانانم.
بهترین الگو در دعوت رسول اکرم است که خداوند موفقیت دعوتش را در این آیه میداند:
(وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
به لطف رحمت الهی با آنان نرمخویی کردی، و اگر درشتخوی سختدل بودی بیشک از پیرامون تو پراکنده میشدند.
شیوه دعوت سازشمحور است نه دستوری؛ روشها و ترفندهای گوناگون دارد و دعوتگر نیازمند آن است که برای راه یافتن به دلهای مردم و بر حسب اقتضای حال و شرایط پیرامون و پیشینههای فرهنگی و فکری و سیاسی و اعتقادی، از این روشها و وسایل استفاده کند. این کار به شناخت رویکرد دعوت و دانش و هوشیاری دعوتگر نیازمند است. دعوتگر باید رویکرد نسبیت در دعوت را به کار گیرد که در موارد زیر را شامل میشود:
- گذشت از لغزشهای بزرگان
پوشاندن لغزشهای بزرگان تأثیر زیادی در دلهای افراد دارد و در توبه را برای مردم و صاحبان جایگاه اجتماعی بالا باز میکند. این رویکرد در نرم کردن دلها و گشودن زمینه توبه برای کسانی که از راه خدا خارج میشوند مؤثر است؛ به ویژه کسانی که جایگاهی دارند و شیطان آن را فریب داده است. رسول خدا میفرماید:
{أقيلوا ذوي الهيئات عثراتهم إلا الحدود}، رواه أحمد.
از لغزشهای بزرگان درگذرید مگر حدود. در این حدیث سفارش شده است که از لغزشهای بزرگان درگذریم مگر زمانی که یکی از حدود الهی در میان باشد. مردم در این باره دو گروه هستند: نخست کسی که گناهانش پوشیده است و آشکار نیست و اگر لغزشی از او سر بزند برملا کردن آن روا نیست و سخن گفتن از آن غیبت و حرام است.
پوشاندن گناه یکی از روشهای رسول گرامی در امر به معروف و نهی از منکر بود و دعوتگر باید شیوه پیامبرش را در برخورد با لغزشهای بزرگان به کار گیرد.
- تفاوت قائل شدن بین گفتار و کردار نیک و بد
دعوتگر باید بین گفتار و کردار بر حسب مکان و زمان و اقتضای حال تفاوت قائل شود و پیش از آن که حکمی را صادر کند، باید مردم را طبق شناختی که از حال مخاطب دارد دعوت کند. نباید از کارهایی که ممکن است در جای خود نیکو باشند منع کند چنان که در یکی از غزوات رسول خدا رخ داد؛ پیش از آغاز جنگ رسول خدا همت و اراد مردم را بالا برد و فرمود: چه کسی این شمشیر را میگیرد و حقش را ادا میکند؟ بسیاری از صحابه برخواستند اما پیامبر اکرم شمشیر را به آنان نداد. تا این که ابو دجانه برخاست و منظور پیامبر اکرم هم او بود چون طبیعت مردم را میشناخت. فرمود: چه کسی حق این شمشیر را ادا میکند؟ ابو دجانه پرسید: حقش چیست ای رسول خدا؟ فرمود: سرهای کفار را با آن بزند تا خم شوند. گفت ای رسول خدا من آن را بر میدارم. دستار قرمزش را بر سر بست و تا سر مرگ جنگید. وقتی دستار را بست و با افاده جلو آمد، رسول خدا فرمود این طرز راه رفتن نزد خدا پسندیده نیست مگر در چنین صحنهای.
- مراعات شرایط و گستره مجاز دعوت
دعوت زمانی که به صورت علنی انجام میگیرد یا بنا به شرایط کاری و واقع شدن در محیط خفقان و خصمانه به اجبار به صورت پنهانی انجام میگیرد، مراحل و سطوح گوناگونی دارد؛ دعوت در آغاز نزول وحی برای افراد خاص بود سپس برای نزدیکان و طایفه بود و زمانی که شرایط فراهم شد و کسانی مانند عمر بن خطاب و حمزه بن عبد المطلب پیدا شدند که از اسلام و دعوت دفاع کنند، خداوند دستور داد دعوتش را آشکارا اعلام کند.
دعوت ممکن است با مخالفت و سرکوب برخی از رژیمهای دیکتاتوری و تمامیتخواه و دشمن دین و دینداری روبرو شود و دعوتگران مجبور شوند با توجه به واقعیت حرکت کنند تا خودشان در امان باشند و دعوت سرکوب و نابود نشود. اما در جاهایی که دعوت آزاد است و محدودیتی در کار نیست، دعوتگران تا آنجا که مجاز هستند عمل میکنند و از همه ابزارها و فضاهای مجاز برای رساندن پیام دین استفاده میکنند.
- اولویت تربیت با توجه به زمان و مکان
تربیت در کار دعوی اولویت دارد و از مهمترین مؤلفههای آمادهسازی دعوتگر است. کسی که مسؤولیت دعوت را بر دوش میکشد باید خود را به تربیت اسلامی بیاراید و در محافل تربیتی از جمله مدارس و دانشگاهها و مساجد و در مراکز فکری و جمعهای دعوی شرکت کند. با افرادی که دارای تجربه و مهارت و شناخت از کتاب خدا و سیره رسول خدا هستند ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. با نسل اول از صحابه و تابعین و دیگر کسانی که در مسیر دعوت هستند آشنا شود و درهای گسترش دعوت را از اقیانوس اطلس در شرق تا اقیانوس آرام در غرب و اروپا در شمال و رأس رجاء صالح در جنوب آفریقا بگشاید.
- تنوع شیوههای دعوت بر اساس شرایط هر مرحله
بردباری و پرهیز از شتابزدگی برای رسیدن به مقصد از شیوههای هوشمندانه رسول خدا در دعوت بود و باید مورد توجه قرار گیرد و همه دعوتگران باید این قاعده اساسی را در دعوت مد نظر قرار دهند. دعوت ابتدا باید پنهانی و سپس به صورت آشکارا صورت گیرد اما طول مدت هر از این مراحل بر اساس شرایط متفاوت است. با این که دعوت رسول خدا در آغاز پنهانی بود اما این اصل در هر دعوتی شرط نیست؛ بلکه این واقعیت موجود از جهت زمان و مکان است که ملاک قرار میگیرد. مسلمانان در مکه دعوت را اصل ثابتی قرار دادند و بر اساس آن حرکت کردند و دعوت پنهانی را به تدریج و گام به گام در پیش گرفتند. اما گذر از اصل پنهانی بودن دعوت به معنی ترک مراحل تدریجی آن نیست. زیرا حرکت گام به گام یکی از قواعد شریعت اسلامی است. از نمونههای آن سفارش رسول خدا به معاذ بن جبل بود که وقتی او را راهی یمن کرد فرمود: (إنَّكَ تَأْتي قَوْمًا مِن أهْلِ الكِتابِ، فادْعُهُمْ إلى شَهادَةِ أنَّ لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ وأَنِّي رَسولُ اللهِ، فإنْ هُمْ أطاعُوا لذلكَ، فأعْلِمْهُمْ أنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عليهم خَمْسَ صَلَواتٍ في كُلِّ يَومٍ ولَيْلَةٍ، فإنْ هُمْ أطاعُوا لذلكَ، فأعْلِمْهُمْ أنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عليهم صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِن أغْنِيائِهِمْ فَتُرَدُّ في فُقَرائِهِمْ، فإنْ هُمْ أطاعُوا لذلكَ، فإيَّاكَ وكَرائِمَ أمْوالِهِمْ، واتَّقِ دَعْوَةَ المَظْلُومِ، فإنَّه ليسَ بيْنَها وبيْنَ اللهِ حِجابٌ).
تو با گروهی از اهل کتاب برخورد میکنی؛ آنان را به شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله دعوت کن. اگر پذیرفتند به آنان بیاموز که خداوند پنج فرض نماز در شبانهروز را بر آنان نوشته است؛ اگر پذیرفتند به آنان بیاموز که خداوند بر آنان صدقه را فرض کرده است که از ثروتمندان گرفته و به بینوایان داده میشود. اگر پذیرفتند از اموال و دارایی شریف آنان دوری کن؛ از نفرین مظلوم بپرهیز که بین آن و خداوند پردهای نیست.
- حرکت گام به گام در مسیر اصلاح
رسول خدا از برخی از صحابه مانند ابوبکر صدیق میپذیرفت که تمام مال خود را انفاق کند و از برخی مانند عمر بن خطاب نیمی از مال و از برخی دیگر کمتر از آن را میپذیرفت. این نسبتها مطلق نیستند بلکه بر اساس حالت و قدرت و امکان هر فرد نسبی است.
ما باید بدانیم که فرایند تغییر کامل در ساخت افراد و امتها کار آسانی نیست به ویژه که گاهی با رسوبات قرنها و سالهای گذشته روبرو هستیم که در ساخت افراد و امتها تأثیر بسزایی دارند. یعنی ما کارهایی را آغاز کردهایم که گذشتگان را پیر و نابود کرده است تا این که به صورت ثوابت درآمده است. در نتیجه برای این که افکار، ارزشها، اخلاق و نظامها اصلاح شوند و تغییر کنند باید تلاش زیاد کرد و صبر و بردباری به خرج داد و از عقل و احساس کمک گرفت. سنت خدا در آفریش حرکت گام به گام در رشد و مرحلهبندی در تغییر و اولویت در اجرا است. این مقتضای نسبیت در دعوت است که دعوتگر باید از آن آگاه باشد و بر اساس قانون آن حرکت کند. شتاب در چنین موارد مهمی پیامدهای ناگواری دارد و ما را به هدف مطلوب نمیرساند.
ما میتوانیم از سیره عمر بن عبد العزیز پنجمین خلیفه راشد کمک بگیریم؛ او به ما میآموزد که چگونه قانون نسبیت را رعایت کنیم که عامل موفقیت دعوتگر و بهترین راه برای به بار نشستن دعوت است. عمر خواست مردم را به روش خلفای چهارگانه بازگرداند اما این کار را با تأمل و درنگ انجام داد. پسر جوانش این روش پدر را برنتافت و به خاطر آن که پدرش در زدودن پسماندههای انحراف و ستم و بازگرداندن امور به روش خلفای راشدین شتاب نکرد بر او خرده گرفت. روزی به پدرش گفت: پدر جان چرا برنامههایت را اجرا نمیکنی؟ به خدا سوگند باکی ندارم که در راه حق، سرنوشت بر من و تو غلبه کند.
پدر فقیه مؤمن پاسخ داد: پسرم شتاب نکن؛ خداوند شراب را دو بار در قرآن نکوهش کرد و در مرحله سوم آن را حرام اعلام نمود. من میترسم مردم را یکباره به سوی حق راهنمایی کنم و آنان یکباره از حق روی برگردانند و فتنهای ایجاد شود.
- دعوتگر باید از صفات زیر برخوردار باشد:
شناخت اسرار نفس به دعوتگر دقت و تیزبینی در خطاب میدهد و از زیان معنوی و انواع ناکامی و بدبینی در امان باشد. این شناخت باعث میشود نفس آدمی مرکز دعوت و امید باشد و دعوت برای ساختن شخصیت اعتدالی اصل و سایر مسائل مستثنی باشند.
دعوتگر باید با شناخت چرخه زندگی (بیولوژی) در آفریدهها تأمل کند و با نگاهی ژرف معنای تعادل را دریابد؛ تا این که تعادل و یکپارچگی را در زندگی مردم محقق کند همچنان که تکامل در این هستی هماهنگ و یکپارچه رخ میدهد.
تسلط دعوتگر بر علوم مدیریت او را در دعوت توانمند میکند و در برآورد مراحل گوناگون بین استحکام و سستی، تمرکز و تمرکززدایی، احتیاط و ماجراجویی، برنامهریزی و بداههگویی و تأثیر هر از اینها در دعوت به او کمک میکند.
آگاهی از نظرات معماری و مهندسی با تأمل در زیباییشناسی طبیعی و مهندسی، روح آدمی تحت تأثیر قرار میدهد و درک و تفکر او را گسترش میدهد. سطح نسبیت و تناسب در گفتمان دعوی را با رشد حس یکپارچگی و آثار حرکت تدریجی همراه میکند. بنابراین دعوتش نرم و عاری از سختگیری و تکلف میشود و همنوا با فطرت پاک انسانی حرکت میکند.
همچنان که برای دعوتگر لازم است از شناخت مقاصد شریعت غفلت نورزد تا امکان استنباط احکام جدید در مسائل نوظهور را داشته باشد؛ مسائلی که برای گذشتگان شناختهشده نبود و نظری راجع به آن ندادهاند.
دعوتگر باید از انواع مختلف ادبیات و فصول و ابواب و اشکال آن آگاهی داشته باشد؛ از قصص و حکایات و شعر و ادبیات و قهرمانیها و فداکاریهای گذشتگان و امثال و حکم و پند و اندرز آگاهی داشته باشد. اینها از ابزار دعوت است و نباید از آن غافل شد.
رویکرد نسبیت در آموزش حلال و حرام و امر و نهی به مردم؛ با موعظه و استدلال عقلی و تأکید بر فطرت سالم و آشنایی با سنتهای حاکم بر هستی و پدیدهها با توازن و اعتدال و هماهنگی حرکت کند. نفس بشری را با تمام احساسات و تمایلات و سرشتی که خداوند به او داده است خوب بشناسد.
به این ترتیب دعوتگر در کارش موفق میشود و با فعالیت منظم و برنامهریزی شده، بلندمدت، مؤثر و برگرفته از کتاب و سنت و به روش دعوتگران و مصلحان و با استفاده از تجارب موفقی که در دوران شکوفایی اسلام وجود داشته است حرکت میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* توجه: کلیه مقالات منتشر شده بیانگر نظر نویسندگان است و لزوماً بیانگر نظر اتحادیه جهانی علمای مسلمان نیست.