جستجو برای

التفاصيل

تربیت مستمر اساتید مدارس دینی از لحاظ علمی و تربیتی

بسم‌الله الرحمن الرحيم

تربیت مستمر اساتید مدارس دینی از لحاظ علمی و تربیتی

پژوهشگر: أبوالحسين عبدالمجيد المرادزهي الخاشي

سپاس خدایی را که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت، به انسان آنچه را نمی‌دانست تعلیم داد، کسی که علم را نور و جهل را گمراهی گرداند، شهادت می‌دهم که جز الله خدایی نیست، ارزش علم و اهلش را منزلت داد و جایگاه علم را بالا برد و فضیلت آن را ستود، شهادت می‌دهم که محمد بنده و رسولش است که در میان ناآموختگان او را برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را تزکیه بخشد و به آن‌ها کتاب و اندرزهایش را بیاموزد بااینکه قبلاً در گمراهی آشکار بودند. صلوات و درود الله بر او ویارانش که با میراث پیامبران و فرستادگان پیروز شدند و کسانی که به نیکی از او تا روز قیامت پیروی می‌نمایند:

خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ ٱلْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَافَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلّ فِرْقَةٍ مّنْهُمْ طَائِفَةٌ لّيَتَفَقَّهُواْ فِى ٱلدّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾«و (هنگامی‌که رسول فرمان خروج برای جنگ دهد) نباید مؤمنان همگی بیرون روند (و رسول را تنها گذارند) پس چرا از هر طایفه‌ای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند.» [التوبة:122].

براستيكه خداوند متعال منزلت علم و جایگاه اهل آن را تبیین و رفعت بخشید، آن‌گونه که می‌فرماید: ﴿ يَرْفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءامَنُواْ مِنكُمْ وَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلْعِلْمَ دَرَجَـٰتٍ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾«تا خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان شمارا (در دوجهان) رفیع گرداند و خدا به هر چه کنید به همه آگاه است.» [المجادلة:11]. قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ «بگو: آیا آنان که اهل علم و دانش‌اند با مردم جاهل نادان یکسان‌اند؟ منحصراً خردمندان متذکر این مطلبند».

خداوند به پیامبرش صلی‌الله علیه و سلم تنها در رابطه با علم، دستور زیاده‌روی داده، چنانچه می‌فرماید: ﴿وَقُل رَّبّ زِدْنِى عِلْماً ﴾«پروردگارا بر علم من بیفزا.» [طه:114]، آن‌هم به خاطر تأثیری که علم در زندگی بشر دارد چراکه اهل علم زنده‌اند و غیر آن مرده به شمار می‌آیند.

العلم يجلُو العمى عن قلب صاحبـه كما يجلي سوادَ الظُّلمةِ القمرُ

فلـولا العلم ما سَـعَدَت نفـوس ولا عُرِفَ الحلالُ و لا الحرامُ

فبالعلـم النجـاة مـن المخـازي وبالجهـل المذلَّـةُ والرَّغـامُ

 

علم، دل نابینا را بینا می کند، هم چون ماه که که تاریکی شب را نورانی می کند

بی علم خوشبختی محال است، دانستن حلال و حرام خیال است

بود در علم رهایی از هر ننگ و عاری، بود در جهل ذلت و شرمساری

به حقیقت نبی اکرم صلی‌الله علیه وسلم هدف نخستین از بعثت و برنامه شایسته برای دعوتش را مشخص نمود؛ از امام مالک روایت است که فرمود: من استاد برگزیده‌ شده‌ام و برای کامل کردن ارزش‌های اخلاقی مبعوث شده‌ام.

تردیدی نیست که علم با تنوع در آن، نقشی اساسی در زندگی روزانه ما ایفا می‌کند؛ چراکه نخستین کلمه نازل‌شده بر پیامبر أمی صلی‌الله علیه و سلم، کلمه "اقرأ" بود؛ پس علم سپر مؤمن و وسیله رسیدن به مقصدش است. با دین ملت‌ها اصلاح می‌شوند و با علم بر راه خیر و درست قرار می‌گیرند؛ چراکه در مؤمن بسان جاهلی که به درد جامعه خود نمی‌خورد، نیست.

استاد همچنین نقش بزرگی در جامعه و تمدن سازی دارد؛ زیرا استاد وارث انبیاست و سازنده نسل آینده و تأثیرگذار بزرگ در زندگی ما و فرزندانمان است و امانتی بزرگی را بردوش نهاده که چنانچه با خشنودی باشد برای او نوری خواهد بود، چه شرف و منزلتی بالاتر از این رسالت! مگر پیامبرمان صلی‌الله علیه و سلم نخستین استاد نبود؟ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ﴾ «چنانکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت می‌کند و نفوس شمارا (از پلیدی جهل) پاک و منزّه می‌گرداند و به شما تعلیم کتاب و حکمت می‌دهد و آنچه را نمی‌دانید به شما می‌آموزد.»[البقرة: 151]، امام غزالی در بزرگداشت شغل استادی چنین می‌گوید: «کسی که بیاموزد و آموزش دهد کسی است که در ملکوت آسمان و زمین بزرگ خوانده می‌شود». احمد شوقی در بزرگ داشت استاد می‌گوید:

به‌پای استاد برخیز و در وفایش او را گرامی بدار* مرتبه‌ی استادی نزدیک به مرتبه پیامبری است

دورانی که در آن زندگی می‌کنیم مملو از چالش‌هاست و هرروز بر صحنه زندگی داده‌های تازه‌ای جلوه نموده که نیازمند اندیشه و مهارتی نوین و مکانیسم‌های موفق در ارتباط با آن‌ها است و نیازمند انسان اندیشمند و نوگرایی است که با محیط بنا به ارزش‌ها و اخلاق و اهداف والا سازگار باشد. چنین مسئله‌ای نیازمند تربیت‌استادین به‌صورتی مترقی و باارزش که همان تربیت اسلامی است.

با پیشرفت علمی مداوم درزمینهٔ های گوناگون، امروزه توجه به مسئله تربیت‌استاد بیش‌ازپیش شده است؛ زیرا تربیت مدرس مانند زیربنای حقیقی است که بر روی آن نقشه‌های ایجاد واقعیت علمی و تربیتی متبلور می‌شود؛ بنابراین پیشرفت بزرگ و با شروع بر اینکه تربیت و پرورش از مهم‌ترین وظایف پیامبران علیهم‌السلام بوده است و برای مشاغل آموزشی این فرموده پیامبر صلی‌الله علیه و سلم کفایت می‌کند: خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ «بهترین شما کسی است که قرآن بیاموزد و به دیگران آموزش دهد» –(رواه البخاري) که بر کسانی که در آموزش و پروش هستند لازم است که بخش بزرگی از آموزش را به خودسازی علمی و تربیتی استادان، به‌ویژه درزمینهٔ اندیشه تربیتی اسلام در مدارس دینی و دانشگاه‌ها به‌منظور ایجاد نسلی که بر بازپس‌گیری میراث گذشتگان از علوم و آماده‌سازی مدرسان درزمینهٔ تربیتی مشخص، جهت پیشبرد آگاهی‌های شناختی و میدانی متکی است.

برماست تا مدرسان را در خودسازی اساسی علمی و تربیتی مداوم از راه برنامه‌سازی علمی برخوردار سازیم تا مدرسان از آن بنا بر نظام علمی و تربیتی عالی و قابل‌اجرا و ارزیابی بهره‌مند شوند و به فقها تبدیل‌شده و به منزلت درک و فهم در دین دست یابند: «من يرد الله به خيرا يفقهه في الدين«خداوند برای کسی خواستار خیر باشد به او درک و فهم در دین را اعطا می‌نماید»".

تردیدی نیست که عامل اساسی موفقیت فرآیند آموزشی در مدارس و دانشگاه‌ها استاد است و از این منظر نقش آن بسیار مهم جلوه نموده به‌گونه‌ای که حلقه وصل میان کتاب و دانشجو است و از مهم‌ترین عناصر آموزش است به‌گونه‌ای که آموزش بدون استاد ماهری تغییر و جلوه پیدا نمی‌کند، چنانچه استاد شایسته‌ای وجود نداشته باشد که از روح خود بدمد و خواهان ورود به راه آموزش علوم دینی و روشنی راه هدایت امت نباشد عناصر آموزشی اهمیت خود را از دست خواهند داد، همان‌گونه که ابوحنیفه –رحمه‌الله- می‌گوید:" حلقه‌ی علمی در مسجد به فقه نگاه می‌کردند" ایشان گفت" آیا سر دارد؟ جواب دادند: خیر، گفت: اینان هرگز نخواهند فهمید... ( تذكرة السامع و المتكلم في أدب العالم و المتعلم – ابن جماعة)

موفقیت در این مسئله منوط به ترقی عنصر بشری در جامعه اسلامی است و سرمایه‌گذاری موفق در این زمینه خواهان شرایط و راهبردهایی در بالابردن سطح برنامه تربیتی استاد و تکامل آن است.

در اینجا ضروری می‌بینم به مشکلی عمومی و بحرانی بزرگ در مدارس سنتی و مدارس دینی اشاره‌کنم که مسئله به‌کارگیری بی‌رویه و بدون آمادگی و برنامه است به‌گونه‌ای که مدرس پس از فارغ‌التحصیلی از برنامه تحصیلی، بدون سپری کردن دوره آموزشی استادان و اثبات شایستگی و مهارت در تدریس، مشغول به کار می‌شود.

بنابراین ضرورت مدارس دینی و دانشگاه‌های اسلامی و بخش‌های ویژه اقتضا دارد تا برنامه‌ای کارآمد و پیشرفته را برای تربیت‌استادان و توجه به آنان در تمامی زمینه‌ها شغلی، علمی، اجتماعی و اخلاقی را طرح‌ریزی شود. از موارد مهم برنامه این است که معیارهای ویژه از طرف مدارس دینی و شورای تدریس را در برگیرد و مدرسان بر پایه و معیارهای ذیل انتخاب شوند:

برخی از معیارها و اصول لازم برای انتخاب استادان علوم دینی:

نخست: ویژگی‌های اخلاقی استاد

1- ربانیت و اصلاح نیت و تقوای الهی: چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَلَـكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴾«بلکه [تکلیف الهی و انسانی او اقتضا می‌کند به مردم بگوید]: به خاطر آنکه کتاب خدا را تعلیم می دادید و به سبب آنکه آن را می‌خواندید، دانشمندانِ «الهی مسلک» [و کاملان در دین] باشید».

مفسران می‌گویند: یعنی؛ اهل عبادت و اهل تقوا، کسی که قرآن را آموزش می‌دهد می‌بایست فقیه و عالم و حکیم و ناصح برای خدا در بندگانش باشد. پیامبر صلی‌الله علیه و سلم می‌فرماید: «لَا تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ لِتُبَاهُوا بِهِ الْعُلَمَاءَ، وَلَا لِتُمَارُوا بِهِ السُّفَهَاءَ، وَلَا تَخَيَّرُوا بِهِ الْمَجَالِسَ، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَالنَّارُ النَّارُ"«علم را برای بالیدن به علماء و مشاجره با نادانان وبالانشینی در یک جمع نیاموزید، پس کسی که چنین کند آتش درانتظار اوست» و فرمود: إنما الأعمال بالنيات «به‌راستی ارزش هر علمی به‌قصد و نیت آن خواهد بود».

حافظ بن جماعه در بیان مسئولیت‌های استاد می‌گوید: باید هدف از تعلیم و تربیت آن‌ها رضایت خدا و نشر علم و مداومت در آشکارشدن حق و خاموشی باطل باشد و مداومت خیر امت در زیاد بودن علماء در آن است.

2- پیراستگی و پاک‌سازی نفس همان‌گونه که خداوند متعال پاک‌سازی را قبل از تعلیم بیان فرموده است: ﴿ هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾ « اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند و آن‌ها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک می‌سازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی می‌آموزد

ابن جماعه اهداف آموزشی را منوط به انتخاب خوب استاد چنین بیان می‌دارد " اگر به احوال گذشتگان و پس از آن‌ها بنگریم همیشه منفعت در اقبال آنان نبوده است و رستگاری از آن دانشجویی است که شیخ یا استاد او از تقوای کافی برخوردار باشد و دلیل آشکاری بر زبان و پندآموزی‌اش باشد" (تذكرة السامع و المتكلم)

به این دلیل عمرو بن عتبه با این گفته استاد فرزندش را راهنمایی کرد که: « باشد که نخستین مصحلت برای فرزندم اصلاح نفست باشد زیرا چشمان آن‌ها به چشمان تو می‌نگرد و خوبی نزد آنان چیزی است که انجام می‌دهی و زشت هرآن چه است که رها می‌کنی». ابوبکر بن المطوعی گفت: « با أبوعبدالله امام احمد بن حنبل رحمه‌الله دوازده سال فاصله سنی داشتم و ایشان بر فرزندانش (المسند) را می‌خواند و حتی یک حدیث از او ننوشتم؛ بلکه به روش و اخلاق او می‌نگریستم»، اما ابن وهب می‌گوید: «آنچه از ادب امام مالک روایت کردیم بیشتر از چیزی بود که آموختیم».

3- حكمت: از ویژگی‌های استاد موفق این است که صفات علمی لازم و مربوط به دعوتگران و دوری از پرداختن به مسائل بی‌معنی و دوری از جروبحث و جدل ناپسند را داشته باشد. پیامبر صلی‌الله علیه و سلم می‌فرماید: "مِنْ حُسْنِ إِسْلاَمِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَا لاَ يَعْنِيهِ"«از فضایل اسلام در هر فردی عدم پرداختن به مسائل بی معناست» رواه الترمذي، این حدیث قاعده بزرگی از قواعد اسلام و برنامه روشنی است که استاد در زندگی بر پایه آن حرکت می‌کند و از صفات او پاسداری از سرفرازی علم و علماء است.

4- وسطیت و میانه‌روی: تردیدی نیست که وسطیت شیوه‌ی فکری اصالتمندی است به این معنا که بررسی حقیقت و کسب آن به هر صورت است، وسطیت عبارت از فراخواندن به دوری و پرهیز از تمامی نشانه‌های تندروی و افراطی‌گری است و می‌توان گفت که: وسطیت در اسلام منزلت و شرف برای امت نیست بلکه تکلیفی برای آن است؛ پس وسطیت میانه‌روی در همه‌ی مسائل و برنامه فکری و موضع رفتاری و سلوکی است همان‌گونه که در آیه کریمه آمده است: ﴿ وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ﴾«درانچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و نیکی کن همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است» (القصص، آية ٧٧).

به‌گونه‌ای که به اهمیت وسطیت در برآوردن توازن در زندگی و میانه‌روی در دین و دنیا اشاره کرد. همانا از راه وسطیت تصور اسلامی مرتبط بازمان و مکان و انسان و مرتبط با واقعیت و بیان‌شده با زبان روز و گشوده بر اجتهاد و تجدید، ارزیابی می‌شود.

آنچه را که می‌خواهیم این است که استاد بر راه وسطیت در باور و اندیشه و آموزش و همه‌ی زمینه‌های زندگی باشد و از افراط‌وتفریط فکری که امت را ازهم‌پاشیده و آتش جنگ خونین مذهبی را در دنیای اسلام شعله‌ور نموده، بر حذر باشد؛ بنابراین استاد می‌بایست دانش‌آموز خود را به وسطیت و میانه‌روی قرآنی و آسان‌گیری باورمند سازد که از ویژگی‌ها دین و سنت پیامبر صلی‌الله علیه و سلم است.

مدارس دینی و دانشگاه‌های اسلام به پیدایش و توجه اندیشه وسطیت و میانه‌روی دراندیشه دانشجویان و آموختگان نیاز مبرم دارند و مسئولان مدارس دینی و دانشگاه‌های اسلامی می‌بایست به اجلاس‌ها و همایش‌ها و دوره‌های آموزشی در این رابطه بپردازند و استادان را به حضور درانچه در داخل یا خارج از کشور تشویق نمایند.

دوم: علم و توانمندی‌های علمی

بدون تردید پیگیری تغییرات و توابع آن مسئله‌ای مهم برای همگام شدن استاد با دوران خویش است و اثرگذاری و موفقیت بیشتری را درزمینهٔ کاریش محقق نماید، استاد می‌تواند از راه پیگیری دست‌یافته‌های تحقیقات و پژوهش‌ها و مؤلفات و حضور در اجلاس و همایش‌ها و جلسات و دوره‌های آموزشی و مشارکت در تحقیقات و پژوهش‌های تربیتی و آموزشی مرتبط باکار و آگاهی از انتشارات علمی مانند کتاب و منشورات درزمینهٔ های تخصصی علمی او و درزمینهٔ های تربیتی و فرهنگی و استفاده از آن محقق نماید و با ارزیابی خود به بررسی ارائه خود در تدریس بپردازد و با نقاط قوت و ضعف خویش آشنا شده و برنامه‌ریزی و راه‌حل‌های مناسب برای آن را اجرا نماید؛ اما نخست، مهارت درزمینهٔ های ذیل در رابطه با استاد مهم است:

1- تسلط بر تلاوت قرآن: زیرا رعایت قواعد تجوید و تسلط بر آن برای علمای قرائات واجب نیست؛ بلکه به شکل عمومی بر استادان لازم است و در صورت اشتباه خواندن قرآن یا عدم رعایت تجوید، سبب کاهش منزلت آنان نزد دانش‌آموختگان و عموم مسلمانان خواهد شد. خلیفه راشد عمربن عبدالعزیز در سفارش‌ها و ارشاداتش چنین می‌گوید: «قرآن بیاموزید و آموزش دهید که در آن فقه فقهاست و به‌وسیله آن به علم علماء که هدف هر فقیهی است خواهید رسید»؛ اما متأسفانه بسیاری از مدرسین و حتی مشایخ در این دوران قرآن را اشتباه می‌خوانند و قواعد تجوید در تلاوت را رعایت نمی‌کنند که عیبی و نقص بزرگی است که باعث کاهش منزلت آنان نزد طلاب و دانشجویان و در جامعه اسلامی می‌گردد.

2- شناخت گسترده به علوم دینی به‌ویژه فقه و اصول آن، پیامبر علیه الصلاه و السلام می‌فرماید: مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ «هر کسی خداوند بر او اراده خیر کند فهم در دین به او عطا می کند». رواه البخاري (71)، ومسلم (1037) مادامی‌که مدرس مدارس دینی عالم و حکیم و آگاه به امور دین و دارای بصیرت و علم و آگاهی به برخی از دانش‌های امروزی نباشد نمی‌تواند فقیه شود.

بنابراین ابن جماعه به معام چنین سفارش می‌کند که: «هیچ فنی از فنون یا علمی از علوم نباشد که را بررسی نکرده باشد چنانچه قدر و طول عمر در تبحر در آن یاری داد باید عهده‌دار شود وگرنه هر آنچه را که از آن استفاده نموده باعث دشمنی جاهلانه به‌وسیله آن عمل می‌گردد و از هر علمی اولویت‌بندی در مهم و مهم‌تر را موردتوجه داشته باشد».

سوم: ارتباط مدرس به دانشجو و برنامه‌اش در آموزش

مدرس می‌بایست به شکل خاص، متعهد به اخلاق اسلامی و گسترش فرهنگ دینی و به شکل عام تعهد علمی داشته باشد و چنین مسئله‌ای نیازمند الگومندی او در برنامه و رفتارش با دانشجویان با مهربانی و آسان‌گیری و ارشاد و خیرخواهی برای آنان به‌صورت ذیل باشد:

1- مهربان و آسان‌گیر و دارای صفات استاد راهبر و ارشادی باشد. امام غزالی – رحمه‌الله- وظایف استاد را در هشت وظیفه مشخص نموده است:

• وظیفه نخست: دلسوزی نسبت به دانشجویان و صبر بر رویگردانی و مصلحت‌اندیشی آنان.

• وظیفه دوم: پیامبر را الگوی خود قرار دهد و در قبال آموختن علم خواستار کار یا پاداشی نباشد چراکه علم از اهداف مادی پاک و منزه است.

• وظیفه سوم: ارشاد دانش‌آموز و راهنمایی مداوم او و همیشه راهنما و تصحیح گر او باشد.

• وظیفه چهارم: نهی و تنبیه دانش‌آموز از بدرفتاری و بازداشتن نباید صراحتا باشد بلکه باید کنایه وار صورت گیرد؛ زیرا صراحت پرده هیبت را کنار می‌زند در حالیکه کنایه چنین نیست.

• وظیفه پنجم: زشت جلوه ندادن علم در پیشگاه دانش‌آموز، کسی که عهده‌دار تدریس است نبایست ارزش آن را نزد دانش‌آموز بکاهد؛ بلکه می‌بایست آن را به ارزش علمی که در آینده می‌آموزد متوجه سازد تا به کامل کردن هر آنچه در پی آن است مشغول شود.

• وظیفه ششم: مراعات استعداد دانش‌آموزان و خلاصه گویی به‌اندازه درک و فهم آن‌ها و مراعات قاعده: «به میزان عقل و درک مردم برایشان سخن گفتن».

• وظیفه هفتم: دانش‌آموز ناتوان هر آنچه احتمال درک و فهم آن را دارد برایش ذکر شود تا دیدگاهش نسبت به آنچه آموخته سست نگردد.

• وظیفه هشتم: استاد به علم خویش عمل کند: پس نباید عملش تکذیب کننده گفته‌اش باشد، باید توجه زیادی به پالایش اعمالش بیشتر از بهتر نمودن علم و نشر آن نماید وگرنه سایه تنه کج چگونه راست خواهد بود؟

لاتنه عن خُلْقٍ وتأتي مثله عارٌ عليك إذا فعلت عظيمٌ

از رفتاری سرزنش مکن درحالی که مثل آن را انجام می‌دهی

وگرنه ننگ و عیبی بزرگ است که چنین کاری را انجام دهی

بنابراین باید استاد الگویی خوب برای دانش‌آموزان در رفتار آموزی باشد و از هرآن چه دانش‌آموزان را بازمی‌دارد خود انجام ندهد وگرنه هیبت خویش را ازدست‌داده و دست‌آویز تمسخر و تحقیر خواهد شد و توانایی کنترل دانش‌آموزان را از دست خواهد داد و نمی‌تواند آن‌ها را راهنمایی و ارشاد نماید. ابن جماعه به تأثیر الگویی خوب چنین می‌گوید: «دانش‌آموز راه استاد را در برمی‌گیرد و در علم و دین، عادت و عبادت استاد را پاس می‌دارد و آداب او را به‌جا می‌آورد و کاملاً در همه‌چیز به او اقتدا می‌کند».

2 – استقلال در تحقیق و اندیشه: مدرس باید در تحقیق و اندیشه‌اش مستقل باشد و نباید مقلد محض و تابع در افکار و دیدگاه هایش باشد؛ بلکه برنامه مستقلی در تحقیق و آموزش داشته باشد و تابع مقررات و قواعد دینی و شیوه آن باشد و از چارچوب اجتهاد مشروع خارج نشود و درصدد تعطیل نص و پیروی از اقوال شاذ و ضعیف نباشد و از قرار گرفتن در فتنه و پرداختن به مسائل جزئی بپرهیزد تا باعث جدایی میان مسلمان به‌ویژه در فضایی که دنیای اسلام در آن از چالش‌ها و نقشه‌های دشمنانه برای برافروختن آتش فرقه‌گرایی و جنگ‌های مذهبی میان مسلمان بپرهیزد.

در پایان مقاله‌ام را به سفارش منسوب به سرورمان علی رضی‌الله‌عنه به کمیل بن زیاد النخعی ختمه خواهم داد که می‌گوید: «علی بن أبی طالب دستانم را گرفت و مرا به‌سوی جبان کشاند وقتی‌که به صحرا رسیدیم نشست و استراحت کوتاهی کرد و گفت: ای کمیل، دل‌ها مانند ظرفی است بهترین آن‌ها دلی است که ظرفیت بیشتری دارد آنچه را به تو می‌گویم به خاطر بسپار، مردم سه دسته‌اند: عالمان خدایی، دانش‌آموزان درراه نجات و نادانان فرومایه که به دنبال هر صدایی می‌روند و باد از هرکجا بوزد به آن‌سو می‌روند و از روشنایی علم بهره‌ای نداشتند و به ناحیه درستی پناه نبرده‌اند. علم بهتر از مال است علم تو را پاس می‌دارد اما مال را باید پاس داشت، علم عمل را رشد و ترقی می‌بخشد اما با صرف آن کاسته می‌شود، علم حاکم است و مال محکوم‌علیه، دستاورد مال با رفتنش فناپذیر است، محبت عالم دین با منوط به آن است. مال‌اندوزان مردند و آنان زنده‌اند و علماء برای همیشه باقی‌اند، داشته‌هایشان گم‌گشته اما امثال آنان در دل‌ها باقی‌اند».

و گفته‌ام را با سپاس و ستایش پروردگار جهانیان خاتمه خواهم داد.

* در اجلاس بین‌المللی آموزش دینی (دوره دوم) که در 30-31 سال 2017 م در اسلام‌آباد پاکستان زیر نظر دانشگاه لاهور و اتحادیه جهانی علمای مسلمان برگزار شداین مقاله  ارائه گردید.


: برچسب ها



بعد
جانب‌داری علماء از قدرت شرعی است یا سیاسی؟
قبلی
تصوف

جستجو در وب سایت

آخرین توییت ها

آخرین پست ها

شعب اتحادیه