«طوفان اقصی»
برای کسانی که در دفاع از اسلام میکوشند
دکتر جمال عبدالستار
دستیار اتحادیه
جهانی علمای مسلمان
امت اسلامى به
ویژه حرکت اسلامى با جريانات گوناگون خود، بايد ماهيت نبرد کنونی در غزه را بشناسد
و جايگاه خود را در آن به نحو صحيح تعریف کند و طوفان اقصى را مرجع مطالعه، الگوی عملی
و روششناسی مقاومت قرار دهد. در اینجا ده درس وجود دارد که حرکت اسلامی و به طور
کلی کسانی که برای برافراشتن پرچم اسلام تلاش میکنند، باید آن را به عنوان سرفصلهای
زندگی خود فرا گیرند.
اما درسهای
طوفان اقصی:
1- شناخت ماهیت
نبرد:
«طوفان اقصی» ثابت کرد که جنگ فقط بر سر زمین و ثروت و مقدسات
نیست، بلکه اصل نبرد بین اسلام و دشمنان آن است؛ همانطور که در قرآن آمده است اما متأسفانه
ما از آن غافلیم:
(وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ
حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ) (البقرة: 217).
و اینان همچنان با شما کارزار میکنند تا اگر
بتوانند شما را از دینتان برگردانند...
نبرد با مساجد
برای محو کردن آنها، نبرد با علما برای خلاصی از آنها، نبرد با اهل قرآن از ترس آنچه
در دلهایشان نهفته است؛ نبرد با کودکان و نسلهای آینده از ترس قیام آنها و نبرد
با هر چیزی که عنوان دین و قانون و پرچم را دارد.
کسانی که برای
اسلام کار میکنند باید از فرسوده کردن خود در جنگهای جانبی، اختلافات سیاسی یا گرایشهای
ایدئولوژیک بر حذر باشند.
2- جنگافزارهای
خود را متناسب با ماهیت جنگ و پیامدهای ناگوارش آماده کنند:
حرکت اسلامی با جریان گستردهای که در امت دارد و با تجربه
طولانی خود باید با حفر تونل در مسیرهای جدید، خود را برای نبرد آماده کند و بداند
که نبردهای دیروز با ابزار امروز و نبردهای فردا با ابزار دیروز صورت نمیگیرد. هر
میدانی نیروی تعیین کننده خود را دارد؛ هر روزی افراد خود را میخواهد و هر جنگی ساز
و برگ و سلاحهای خود را میطلبد. دشمن ایده همزیستی را نمیپذیرد؛ زیرا همیشه به دنبال
ریشهکن کردن است:
(لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَـئِكَ
هُمُ الْمُعْتَدُونَ) (التوبة: 10)
اینان در حق هیچ
مؤمنی هیچ پیوند و پیمانی را رعایت نمیکنند، و اینان تجاوزکار هستند.
(وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى
حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ) (البقرة: 120).
و یهودیان و
مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد مگر آنکه از آیین آنها پیروی کنی.
حرکت اسلامی باید بداند که اولین دشمن آن استبدادی است که
سرنوشت امت را در دست گرفته است و تواناییهایش را در خدمت اشغالگر متجاوز قرار میدهد
و با تغییر برنامههای درسی و مهر کردن دهانها و حذف پیشگامان، در خشکاندن منابع دین
میکوشد. علما را با کشتن و زندانی کردن و تبعید و اعمال محدودیت مورد آزار و اذیت
قرار میدهد و برای بیهویت کردن امت از هیچ وسیلهای دریغ نمیورزد.
باید عموم مردم را نسبت به شکنندگی رژیمهای موجود آگاه
کند و به همگان بفهماند که این رژیمها یکی از بزرگترین عوامل فاجعه امت و عقبماندگی
فرهنگی آن هستند تا خود را از پلیدی آنها پاک کند و از بیعدالتی رهایی یابد.
بنابراین نزدیکی به این رژیمها، توجیه فساد و یا مشروعیت
بخشیدن به جنایات آنها، خیانت به امت و غفلت از حفظ مرزهای آن و طولانیشدن عمر باطل
و کمک به بقای آن است.
4- برای پرورش رهبران جدیدی آماده شوند که نیازهای آینده
را درک میکنند و موضع جدیدی در مسائل دارند:
حرکت اسلامي بايد بداند كه هر كس يقينش را تجديد نكند، متلاشي
خواهد شد و هر كس با يقين تكامل نيابد، عقب خواهد ماند؛ لذا بايد رهبرانی خردمند و
آگاه از جوانان امت را آماده كند. رهبرانی که از تجربه پیران، پیشتازی در علم، نشانههای
مدیریت، هنر مانوردهی، مهارت گفتگو و ابزار نفوذ برخوردارند.
رهبرانی که در ساختن مهارت دارند؛ اسرار واقعیت خود را میفهمند؛
آینده کشور را پیشبینی میکنند؛ فرصتها را میآفرینند و از شکافها استفاده میکنند؛
توانمندیها را کشف و انرژیها را فعال میکنند.
رهبرانی که جایگاه مؤثر خود را در آینده به درستی میبینند؛
در گذشته زندگی نمیکنند و در کوچه پس کوچههای قدیمی آن پرسه نمیزنند
5- پیروان خود در سنگرهای ثابت برای پاسداری از ارزشها و
حفاظت از سرمایهها بسیج کنند:
شکی نیست که نبرد جاری، علما، وعاظ و فعالان حرکت اسلامی
را به این نتیجه رسانده است که خود را با موازین اعتقادی مستحکم نمایند. پیروان خود
را در سنگر راستیآزمایی و دفاع بسیج کنند و شبانهروز مردان مؤمنی را پرورش دهند که
پرچم دفاع را بدون ترس به دست میگیرند و به راه میافتند. بیپروا با آن راهپیمایی
میکنند و با تمام توان خود میکوشند تا یقین را به دلهای مردم القا کرده و آنها را
برای یک نبرد بزرگ آماده کنند. نبردی سرنوشتساز که از دو اردوگاه ناهمگون پرده
برمیدارد: اردوگاه ایمان که در آن نفاقی نیست و اردوگاه نفاق که در آن ایمانی
نیست.
1-
6- رهایی از انزوا و مشغول شدن به مسائل داخلی سرزمین خود:
«طوفان اقصی» ثابت کرد که نبرد اسلام در مرزهای قراردادی
و پرچمهای آراسته و نامهای ساختگی محصور نیست؛ نبرد اسلام است، نبرد امتی است با
مرزهای گسترده اما گسسته؛ امتی که روابطش مستحکم و پرچمش یکرنگ است. جنگ ایمان و دین
است نه جنگ ثروت و زمین. این حادثه درس بسیار روشنی به ما داد و آن این است که بیطرفی
همان طرفداری است و ماندن در مناطق خاکستری همان همسو شدن با باطل است.
7- استفاده از فرصت تکرار اصطلاحات اسلامی و ارائه آن با
قدرت و فهم:
«طوفان اقصی» مفاهیمی را به ما بازگرداند که فکر میکردیم
از بین رفته است؛ اصطلاحاتی را به صحنه آورد که از ما دزدیده و تحریف شده بود. اکنون
اصطلاحات جهاد، شهادت، آمادگی، امت، آزادی و غیره به اصطلاحات روز تبدیل شده است که
پس از مدتها غیبت به سوی ما بازگشتهاند. در حالی که پیشتر صحبت کردن در مورد آنها
یک نوع ریسک بود و میترسیدیم که به عضویت در گروهی از افراطگرایان یا به تروریسم
و افراطگرایی متهم شویم، اما "طوفان اقصی" آن را زنده و پویا ساخت. بیایید
از این فرصت استفاده کنیم و آن را دوباره معرفی نماییم؛ دوباره آنها را در پیرامون
و در نسل خود بکاریم و از تحریف یا تباهی پاک کنیم تا یک مفهوم ثابت اسلامی از ایمان
باقی بماند که شعور امت از آن تشکیل شده است.
8- بهرهبرداری از خلاء ناشی از سقوط سازمانهای بینالمللی
و کاهش تعارض ایدئولوژیک داخلی:
شکی نیست که «طوفان اقصی» چهرههای زشت را برملا کرد و تبلیغات
دروغین را فرو ریخت. بیشرمی نظامهای بینالمللی را آشکار ساخت تا جهانیان زشتیهای
آن را ببینند. مردم به فلسفههای آنها پشت کردند و از روشها و مظاهر آنها روی گردانیدند.
بنابراین درها به روی حاملان پیام اسلام گشوده شد تا دین و آرمان عادلانه و
انسانیت مترقی و نجابت اخلاقی خود را بازنمایی کنند. کوتاهی در پر کردن این جاهای
خالی بار دیگر باعث میشود پرچمهای باطل برافراشته شود و تبلیغاتش به خانهها و نسلهای
ما برسد و آنها را فاسد کند.
حرکت اسلامی باید از کمرنگ شدن تضاد ایدئولوژیها در داخل
امت و کاهش شدت آن و نزدیک شدن صفوف برای رویارویی با استبداد و آزادی کشور و پاسداری
از اماکن مقدس استفاده کند. برادریاش را تجدید نماید و درهای منازعه را ببندد. اولویتها
را بار دیگر سازماندهی کند و بین ثوابت و متغیرات تمییز قائل شود.
9- در سپر تودههای امت قرار گیرد و آن را به قیام وا
دارد؛ در داخل نهادهای خود تمایز قائل نشود و راه را برای حمله به خود آسان نسازد:
«طوفان اقصی» به ما آموخت که جنگ همهجانبه است و در جنگهای
همهجانبه زمانی استواری ممکن است که در همه باورها، نیروها و ظرفیتها، بهویژه بستر
اجتماعی سرمایهگذاری کنیم. مبارزه ما با باطل، تنها مبارزه با ارتشها نیست بلکه مبارزه
مفاهیم، ارزشها و باورها است. بنابراین کسانی که در راه پیشرفت امت خود تلاش میکنند،
باید امت را برای انجام وظایف خود بسیج کنند و از تلاش و فداکاری در راه آن دریغ
نورزند. تحت تأثیر تبلیغات دروغین قرار نگیرند و تیری در تیردان فعالان مسلمان
باشند نه خنجری بر پشت آنان.
10- سرمایهگزاری مجدد در انرژیها و فعالسازی توانمندیها بدون
توجه به عنوان و نشان:
همه آموختهاند که وقتی دشمن در نبرد غزه وارد شد، بین یک جناح
و جناح دیگر و یک طرف و طرف دیگر فرقی قائل نشد؛ بلکه به دنبال نابودی غزه با همه افراد
داخل آن بود. از طرف دیگر اتحاد مجاهدین، همکاری رزمندگان مقاومت و هماهنگی کامل بین
جناحها را دیدیم. این عامل چه تأثیر شگرفی در تقویت صفوف مجاهدین، استحکام سنگرها
و شجاعت و پایمردی آنها داشت.
بنابراین حرکت اسلامی باید از هر گونه اختلاف فرقهای، جناحی، سیاسی
یا گرایشهای ایدئولوژیک فراتر رود و تمام انرژی خود را برای اسلام بزرگ و قلعهی نفوذناپذیر
آن وقف کند و نیروی خود را برای برافراشتن پرچم و پاسداری از آن به کار گیرد. روحیه
برادری و سرنوشت مشترک را بر اسماء و عناوین و نشانهها مقدم دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*
توجه: مقالات منتشر شده بیانگر نظر نویسندگان است و لزوماً بیانگر نظر اتحادیه جهانی
علمای مسلمان نیست.