جستجو برای

التفاصيل

الگوی علمای الهام‌بخش: عبد الله بن رواحه شاعر شهید

الگوی علمای الهام‌بخش: عبد الله بن رواحه شاعر شهید
دکتر علی محمد صلابی

دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان

از شعرای اسلام، از اصحاب بدر و از امرای دوازده‌گانه انصار بود؛ در جنگ‌های بدر، احد، خندق، حدیبیه، خیبر و عمره قضا شرکت داشت و یکی از شهدای جنگ مؤته بود. مردی پارسا و اهل خیر و فضیلت که دوستدار اهل ایمان و دشمن اهل کفر بود. در راه خدا از سرزنش کسی باک نداشت؛ عمرش را با جهاد گذراند تا این که به مقام شهادت نائل آمد. او عبد الله بن رواحه ابو عمرو انصاری، خزرجی، بدری و شاعر صحابی رسول خدا بود.

نام و نشان

صحابی بزرگوار عبد الله بن رواحه بن ثعلبه بن امرئ القیس بن عمرو بن امرئ القیس بن مالک اغر بن ثعلبه بن کعب بن خزرج بن حارث بن حارث بن خزرج انصاری خزرجی شاعر معروف با کنیه ابو محمد که به ابو رواحه و ابو عمرو هم معروف بود. مادرش کبشه دختر واقد بن عمرو بن انطابه خزرجی بود. (الإصابة، ابن الأثير، م2).

صفات و فضایل
کسی که سیره این صحابی بزرگوار را در کتاب‌های تاریخ و سیره از زبان روایان می‌خواند یا در آثار بررسی پژوهشگران جستجو می‌کند، با مرد بی‌همتایی روبر می‌شود که تاریخ همانند او را کمتر دیده است. با صفات عالی و فضایل و خیراتی روبرو می‌شود که به عبد الله بن رواحه ویژگی‌های خاصی بخشیده است. شجاعتش لرزه بر اندام دشمنان می‌اندازد؛ از مرگ نمی‌ترسد و در جنگ‌ها پیشتاز است و مبارز می‌طلبد. چنان که در غزوه بدر به درخواست عتبه بن ربیعه با شتاب بیرون آمد و مبارز خواست. چنان که معروف است مشتاق شهادت بود و سرانجام هم خداوند شهادت را نصیبش کرد و در جنگ مؤته در قلب معرکه پس از دو یارش شهید شد. این در حالی بود که مسلمانان را به جنگ با رومیان تشویق می‌کرد و به پیش می‌تاخت و لحظه‌ای عقب نمی‌نشست. دوستدار رسول خدا بود و از هر راهی که می‌توانست از او دفاع می‌کرد؛ گاه با قدرت بیان و شعر و گاهی با قدرت بدنی و سلاح.

اولین نفری بود که در جنگ حاضر می‌شد آخرین نفری بود که از میدان بیرون می‌رفت. محبت رسول خدا در دل و جانش نشسته بود و شعرش را در این راه به کار گرفت و رسول خدا را به زیباترین شیوه توصیف می‌کرد. به دینش بسیار پایبند بود و از آن دفاع می‌کرد و در جدی و شوخی، دین مهم‌ترین دغدغه او بود. به راستگویی معروف بود و مانند دیگر صحابه رسول خدا تلاش می‌کرد دستورات دینی را عملی سازد و آموزه‌هایش را الگوی عملی قرار دهد. بسیار بدیهه‌گو و حاضرجواب بود. رسول خدا درباره او فرمود: به سوی شما می‌آید در حالی که حجت را بر خود تمام کرده است. به اطاعت از خدا و رسولش مشتاق بود؛ بسیار عبادت می‌کرد و از خدا می‌ترسید. معانی قرآن را با دید ژرفی داشت به خوبی می‌فهمید. با این اوصاف صدق ایمان عبد الله بن رواحه و همراهی قلب و وجدان او با رسالت و نیز تسلط او بر احساساتش بر ما آشکار می‌شود. (عبدالله بن رواحة، الشويعر، ص21).

ابن رواحه محدث

از آشنایی با زندگی عبد الله بن رواحه و پیوند محکم او با رسول خدا می‌توانیم نتیجه بگیریم که در روایت احادیث نبوی چه جایگاهی داشته است؛ او از رسول خدا و از بلال مؤذن پیامبر حدیث روایت کرده است؛ جماعت زیادی از جمله ابن عباس، اسامه بن زید، انس بن مالک، نعمان بن بشیر خواهرزاده عبد الله و ابوهریره از او روایت کرده‌اند. جماعتی از تابعین مانند ابو سلمه بن عبد الرحمن و عکرمه و عطاء بن یسار و دیگران هم که جملگی از شخصیت‌های مطرح اسلامی هستند از او روایت کرده‌اند. (عبد الله بن رواحة أمير شهيد، سلطان، ص71).

اسلام عبد الله، فعالیت‌ها و شهادت

عبد الله بن رواحه یکی از برجسته‌ترین یاران رسول خدا بود؛ از روزی که مسلمان شد و تا روزی که به شهادت رسید همواره در سیره رسول اکرم حضور دارد و گاهی غایب نمی‌شود. زیرا تمام صحنه‌ها را در کنار رسول خدا بود؛ وقتی که پیامبر اکرم وارد مدینه شد و بین مهاجرین و انصار پیوند برادری بست، عبد الله بن رواحه را با مقداد بن عمرو برادر ساخت. عبد الله به شاعر نبی و یکی از نویسندگان وحی تبدیل شد. نخستین صحنه‌ای که عبد الله در آن درخشید عقبه دوم بود که با هفتاد تن از انصار در آن حضور یافت. سپس با ایمان و اعتماد کامل وارد جنگ بدر شد. در جنگ احد نیز شرکت کرد و از سختی‌های آن سربلند بیرون آمد. یک بار رسول خدا او را در مدینه به جای خود گمارد و با هزار و پانصد نفر با ده اسب در حالی که علی بن ابی طالب پرچمدار بود به بیرون از مدینه رفتند. عبد الله در جنگ خندق نیز حضور داشت؛ آن روز خاک‌ها را جابجا می‌کرد تا حدی که غبار سفیدی بدنش را پوشانده بود و این شعر را می‌خواند:

والله لولا أنت ما اهتدينا      ولا تصدقنا ولا صلينا

فأنزلن سكينة علينا         وثبت الأقدام إن لاقينا

به خدا اگر تو نبودی ما نه هدایت می‌شدیم، نه صدقه می‌دادیم و نه نماز می‌خواندیم.
خدایا آرامشی را بر ما نازل کن و در هنگام رویارویی با دشمن گام‌هایمان را استوار بدار.

(عبد الله بن رواحة أمير شهيد، سلطان، ص71).

در غزوات مریسع و حدیبیه و عمره قضا هم حضور داشت؛ در مؤته مردم با امرا و همراهانشان خداحافظی کردند؛ وقتی عبد ابن رواحه را فراخواندند گریست. گفتند چرا می‌گریی؟ گفت به خدا سوگند نه دنیا را دوست دارم و تمایلی به آن دارم. اما من از رسول خدا شیندم که این آیه را می‌خواند: (وإن منكم إلا واردها كان على ربك حتماً مقضياً) و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه‌] در آن وارد می‌گردد. این [امر] همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است. نمی‌دانم پس از ورود حالم چگونه خواهد بود.

مسلمانان گفتند خدا به همراهتان و شما را به سالم و صالح به ما بازگرداند و از شما دفاع کند.
عبد الله گفت:

 لكنني أسأل الله مغفرة    وضربة ذات فرع تقذف الزبدا

أو طعنة بيدي حران مجهزة     بحربة تنفذ الأحشاء والكبدا

حتى يقولوا إذا مروا على جدثي   يا أرشد الله من غاز وقد رشداً
ولی من از خداوند آمرزش می‌خواهم و ضربه‌ای که از آن کف بیرون بریزد.
یا ضربه‌ای در گرمای نیمروز با آلتی که روده‌ها و کبد را سوراخ کند.
تا این که وقتی بر جسدم می‌گذرند بگویند عجب مجاهدی بود و چه راهیاب شد.

سپس به سوی رسول خدا آمد و با او خداحافظی کرد و گفت:

أنت الرسول فمن يحرم نوافله     والوجه منه فقد أزرى به القدر

فثبت الله ما آتاك من حسن     في المرسلين ونصراً  كالذي نصروا

إني تفرست فيك الخير أعرفه    فراسة خالفت فيك الذي نظروا
تو پیامبر هستی پس هر کس خود را از نماز و اعمال نیک محروم کند، خوار و ذلیل شده است.
نیکی‌هایی را که خداوند به تو داده است برای همه پیامبران ثابت است و همچنین نصرتی که به آن پیامبران داده است.

من به خوبی در تو نگاه کردم و تو را به خوبی شناختم متفاوت از بینشی که دیگران می‌نگریستند.

سپس گفت: ای رسول خدا به من چیزی بگو که آن را از تو به یاد داشته باشم. رسول اکرم فرمود: فردا به سرزمینی می‌روی که سجده در آن کم است پس زیاد سجده کن.

مسلمانان دو روز در معان ماندند سپس به مؤته رسیدند. هرقل آن روز در مآب بود. مسلمانان لشکر انبوه یکصد هزار نفری دشمن را دیدند؛ صد هزار عرب هم با آنان بودند. خواستند به رسول خدا بنویسند اما عبد الله بن رواحه آنان را تشویق کرد و گفت: به خدا ما با زیادی لشکر و سلاح و اسب با دشمنان جنگ نکرده‌ایم؛ ما برای این دین جنگیده‌ایم که خداوند ما را با آن گرامی داشته است. حرکت کنید؛ به خدا جنگ بدر را به خاطر می‌آورم که تنها دو اسب داشتم و جنگ احد که یک اسب داشتم. سرانجام این جنگ یکی از دو خوشبختی است یا پیروزی بر دشمن و این همان چیزی است که خدا و پیامبرش وعده داده‌اند و در وعده آنان شکی نیست؛ یا شهادت که به برادران‌مان در بهشت می‌پیوندیم. مردم گفتند به خدا ابن رواحه راست می‌گوید. سپس گفت:

اسب‌ها را از اجا و فرع آوردیم

سپس مردم رفتند و جنگ و درگیری سختی درگرفت تا این که دست زید بن حارثه افتاد؛ سپس جعفر بن ابی طالب فرماندهی را بر عهده گرفت و مردم عبد الله بن رواحه را که در آن سوی لشکر بود فرا خواندند؛ آمد و جنگید. پسرعمویش تکه گوشتی را برایش آورد و گفت با این پشتت را محکم کن؛ تو در عمرت چنین روزهایی را دیده‌ای. گوشت را از دستش گرفت و گاز زد. وقتی صدای چکاچک شمشیرها را شنید و با خودش گفت: تو هنوز در دنیا هستی! شمشیرش را گرفت و خیز برداشت و گفت:
يا نفس إلا تقتلي تموتي     هذا حمام الموت قد صليت

وما تمنيت فقد أعطيت     إن تفعلي فعلهما هديت

وإن تأخرت فقد شقيتي

ای نفس من! اگر کشته نشوی می‌میری؛ این کبوتر مرگ است که می‌خواند.
هر چه می‌خواستی به تو داده شده است اگر مانند آن دو [فرمانده] عمل کنی هدایت یافته‌ای و اگر درنگ کنی تیره‌بخت شده‌ای.

آتش جنگ داغ شد و عبد الله زخمی شد؛ خون را با دستش به صورتش مالید سپس در میان دو صف بر زمین افتاد در حالی که می‌گفت: ای مسلمانان از پیکر بردارتان را از صحنه دور کنید. مسلمانان او را از معرکه خارج کردند تا این که شهید شد. وقتی این بیت را سرود: .

فثبت الله ما آتاك من حسن     تثبيت موسى ونصرا كالذي نصروا

خداوند با نیکی‌هایی که به تو داده بود، تو را ثابت‌قدم کرد؛ همان گونه که موسی را ثابت‌قدم گرداند و همچنین نصرتی که به پیامبران [گذشته] داد.

رسول خدا به او فرمود:

ای پسر رواحه خداوند تو را ثابت‌قدم گرداند. گفتند: خداوند او را به نحو احسن ثابت‌قدم داشت و درهای بهشت را به رویش گشود و سرافراز وارد آن شد. (سلطان، ص44ـ 48).

این بود نگاهی گذرا به زندگی مبارک عبد الله بن رواحه صحابی بزرگواری که حقیقت دین را شناخت و نقش خود را در آن به خوبی ایفا کرد. فداکاری و شجاعت در دین را فهمید و در راه خدا جهاد کرد. نمونه‌ای از شاعر مجاهدی بود که در جبهه‌های مختلف حضور داشت: جبهه جهاد با نفس، جهاد با شیطان، جهاد کلامی در مقابله با شعرای قریش که مخالف دعوت اسلامی بودند، جهاد با خانواده و جامعه، جهاد با گرایش‌های نفسانی و جهاد با عقیده و بینش.

 

منابع

·     عبد الله بن رواحة رائد شعر الجهاد الإسلامي، محمد الشويعر، دار الرفاعي للنشر والتوزيع، ط1، 1986م.

·     الإصابة في معرفة الصحابة، ابن الأثير.

·     عبد الله بن رواحة أمير شهيد وشاعر على سرير من ذهب، جميل سلطان، دار القلم، دمشق، ط5، 1994م.

 

 


: برچسب ها


المرفقات

جستجو در وب سایت

آخرین توییت ها

آخرین پست ها

شعب اتحادیه